چکیده:
از گذشتههای دور ترجمه بینزبانی همواره موردتوجه بوده است. از زمانی که اسلام موردپذیرش مسلمانان غیرعرب قرار گرفت، موضوع ترجمه قرآن نیز مطرح شد. با توجه به جایگاه ویژه قرآن و غیربشری بودن آن، ترجمه قرآن به زبانهای غیرعربی پرچالشترین موضوع در بین مترجمان بوده و هست. بهویژه انتقال مفهوم کنایات و مثلها با توجه به بعد اعجاز قرآن تقریباً کاری غیرممکن است. درعینحال با ترویج گسترده اسلام در سطح جهان و لزوم بهرهگیری همه مسلمانان از این منبع وحی، ترجمه قرآن امری اجتنابناپذیر است. از طرفی آشنایی اکثریت مردم دنیا با زبان انگلیسی، ترجمه قرآن به این زبان را از اهمیت ویژهای برخوردار کرده است. این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی، به دنبال پاسخ به این سوال است که مترجمان انگلیسی قرآن (آربری، صفارزاده، پیکتال و یوسف علی) در ترجمه واژه «بعض» و ترکیبات آن، چگونه عمل کردهاند؟ در بررسی ترجمههای موجود تأثیر تفاوت زبان مادری و تفاوتهای فرهنگی مترجمان، در آثار ارائهشده کاملاً مشهود است. البته گاهی حسب نیاز گریزی به دیگر ترجمهها نیز زده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در بیشتر موارد به نقش دستوری واژه یا معنای خاص آن در ترکیب استفادهشده، بیتوجهی شده و ترجمه صحیحی ارائه نشده است.
Since the long past, interlanguage translation has always been of interest. Since Islam was accepted by non-Arab Muslims, the issue of Quran translation was also raised. Considering the special position of the Quran and its inhumanity, translating the Quran into non-Arabic languages has been and is the most challenging issue among translators. Especially, conveying the concept of allusions and similes is almost impossible considering the miracle aspect of the Quran. At the same time, with the widespread promotion of Islam in the world and the need for all Muslims to benefit from this source of revelation, the translation of the Quran is inevitable. On the other hand, the familiarity of the majority of people in the world with the English language has translated the Quran into this language very important. This article, using a descriptive-analytical method, seeks to answer the question of how the English translators of the Quran (Arberry, Saffarzadeh, Pickthall, and Yusuf Ali) acted in the translation of the word “Ba’dh” (“some”) and its compositions. In the study of the existing translations, the effect of the difference in the mother tongue and the cultural differences of the translators is evident in the presented works. Of course, other translations have also been used as needed. The results of the research indicate that in most cases the grammatical role of the word or its specific meaning in the composition has been neglected and the correct translation has not been provided
خلاصه ماشینی:
این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی، به دنبال پاسخ به این سوال است که مترجمان انگلیسی قرآن (آربری، صفارزاده، پیکتال و یوسف علی) در ترجمه واژه «بعض» و ترکیبات آن، چگونه عمل کردهاند؟ در بررسی ترجمههای موجود تأثیر تفاوت زبان مادری و تفاوتهای فرهنگی مترجمان، در آثار ارائهشده کاملاً مشهود است.
در این مقاله با توجه به معانی مختلف واژه «بعض» و ترکیبات خاص ساختهشده با آن، ترجمههای آربری، یوسف علی، پیکتال و صفارزاده را مورد بررسی و مقایسه قرار دادهایم.
(وَ لاَ یغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً( (حجرات/12) صفارزاده: Do not backbite about one another پیکتال: And spy not, neither backbite one another آربری: And do not spy, neither backbite one another یوسف علی: and spy not on each other البته گاهی نیز مترجم دچار خطا شده است و عجیب است که یک ترکیب واحد که مفهوم آن نیز در هر چهار آیه یکی است، به شکلهای متفاوت ترجمه شده است.
( (مؤمنون/44) چنانکه در ادامه میبینیم در ترجمههای صفارزاده، پیکتال و یوسف علی به شکل صحیح ترجمه شده و عبارت each other یا one another به کار رفته است؛ اما همان طور که خواهیم دید، آربری در ترجمه دچار لغزش شده است.
این مفهوم در ترجمههای صفارزاده، آربری و یوسف علی به درستی با عبارت each other یا one another ترجمه شده است؛ اما پیکتال آن را به درستی ترجمه نکرده است.
از مفهوم در ترجمههای صفارزاده و یوسف علی به خوبی نشان داده شده است؛ اما پیکتال و آربری از اصطلاح مناسب استفاده نکردهاند.
در ترجمههای پیکتال، آربری و یوسف علی اصطلاح مناسب برای ترجمه «یکدیگر» استفاده شده است؛ اما صفارزاده ترجمه درستی ارائه نداده است.