چکیده:
ترکمانان آققویونلو نیز مانند سایر حکومتهای مسلمان همعصر خویش، در شیوۀ تعاملات و مناسبات خود با سادات اهداف سیاسی را دنبال میکردند. برخی فرمانروایان آققویونلو سعی میکردند با اتخاذ سیاستهایی نظیر نزدیک شدن به خاندانهای برجستۀ سادات و برقراری پیوند خویشاوندی با آنان، جذب و به کارگیری سادات در سمتهای اداری و قضایی و دینی، اعطای هدایا و سیورغالات به سادات و همچنین حمایت از سادات عالم و دانشمند، ارادت و احترام خود را نسبت به این زراری پیامبر (ص) به نمایش بگذارند و با این اقدامات پایههای حکومت خود را مستحکمتر کنند. در این پژوهش که با رویکرد توصیفی- تحلیلی صورت گرفته، سعی شده است ضمن بررسی زمینههای تعامل و تقابل آققویونلوها با سادات، جایگاه سادات در دورۀ حکمرانی آققویونلوها بررسی شود و برخی از شخصیتهای علمی، ادبی و سیاسی آنها طی قرن نهم قمری معرفی شود.
Like other Muslim governments of their time, the Aq Qoyunlus Turkmen were pursuing political objectives in the way of their interactions and relations with Sadat. Some Aq Qoyunlus rulers tried to adopt some policies such as getting close to prominent Sadat families and establishing kinship ties with them, recruiting and employing Sadat in administrative, judicial and religious positions, giving gifts and fiefs to Sadat, and supporting Sadat scholars and scientists in order to show their devotion and respect towards posterity of the Prophet (PBUH) and strengthen the foundations of their government with such measures. In this research, which was carried out using descriptive-analytical method, it has been tried to investigate the interaction and confrontation of Aq Qoyunlus with Sadat, Sadat's status during the period of Aq Qoyunlus’ rule, as well as to introduce some of their scientific, literary and political figures during the 9th century AH.
خلاصه ماشینی:
يکي از اين سادات سيد نعمت الله ثاني ١ دامـاد جهانشاه بوده است که پس از کشته شدن جهانشاه به دست آق قويونلوها، چند بار بـا اوزون حسن ملاقات داشته و پيوسته مـورد تکـريم او قـرار گرفتـه اسـت (مسـتوفي، ١٣٨٤: ٥٢/٣).
يکي از نمونه هاي حضور فعـال سـادات در زمينۀ وساطت و برقراري صلح بين دو فرمانروا، مربوط به جريان درگيري ميـان سلطان ابوسعيد تيموري و اوزون حسن آق قويونلو است که در اين جنـگ پـس از بـه اسارت درآمدن امير سيد مزيد (از امراي بزرگ سپاه سلطان ابوسعيد) و تنگ شـدن عرصه براي اين سـلطان تيمـوري، او تعـدادي از سـادات از جملـه سـيد غياث الـدين مازندراني ١ و سيد عبدالحي ٢ و سيد ابراهيم بقوي قمي را براي برقراري صـلح و آزادي امير سپاه خويش واسطه کرد (طهراني، ١٣٥٦: ٤٨٩/٢).
اوزون حسن در فتح نامه اي ديگر با موضوع غلبه بر حسنعلي پسر جهانشـاه کـه بـراي سلطان محمد ثاني فرستاده بود، يکي از سادات به نام سيد احمد طوغان اوغلي را بـه عنوان سفير به دربار عثماني اعزام کرده بود.
از ساداتي که در اين دوره منصـب شيخ الاسـلامي را در اختيار داشت ، ميتوان به امير عبدالغفار طباطبايي تبريزي و فرزندش امير سراج الدين عبدالوهاب اشاره کرد که در دوران سلطنت حسن پادشاه و پسرش سلطان يعقوب بـه شيخ الاسلامي آذربايجان منصوب بوده اند (کربلايي تبريزي، ١٣٨٣: ٢١٥/١).