چکیده:
قبح فاعلی و تلازم آن با عقاب از جمله موضوعاتی است که تنقیح آن در مباحثی مانند تجری، اجتماع امر و نهی، اطلاق و تقیید در عبادات و حسن و قبح عقلی و شرعی مؤثر است و انتخاب مبنای صحیح در این باره به تحریر متناسب محل نزاع و گزینش قول صحیح در مباحث مزبور خواهد انجامید. از کلمات شهید صدر در مقام نقد دیدگاه محقق نایینی، در بحث تجری، چنین برمیآید که وی لزوم عدم تفکیک قبح فاعلی از قبح فعلی و لزوم ترتب عقاب بر قبح فاعلی را مفروض انگاشته، همین امر سبب اعتراض وی به محقق نایینی گشته است. در این پژوهش، با توجه به خاستگاههای قبح فاعلی، با روش توصیفیـتحلیلی، به نقد و بررسی این دو مبنای اختیار شده از سوی شهید صدر پرداخته و دفاعی از نظریه محقق نایینی در این باره انجام شده است. به نظر میرسد قبح فاعلی، به لحاظ خاستگاههای آن دو نوع است و هر نوع آن تعریفی خاص و احکامی ویژه دارد.
خلاصه ماشینی:
روشن است که سخن ايشان درباره عدم ترتب عقاب بر تجري، موافق ديدگاه مشهور فقهاي اماميه است (انصاري، ١٤٢٨، ج ١، ص ٣٧)، اما اين که تحقق قبح فاعلي الزاما موجب استحقاق عقاب شود، قابل پذيرش نيست ؛ زيرا، همان گونه که بيان شد، قبح فاعلي گاهي ناشي از مفسده واقعي نيست ، بلکه سرچشمه آن سوء سريره فاعل است که در اين صورت مجازات و معاقبه اي را در پي نخواهد داشت .
به تعبير ديگر، سخن محقق ناييني آن است که فعل صادر از متجري داراي دو جنبه است : جنبه نخست ، ذات فعل بدون ملاحظه صدور آن از فاعل است که مشتمل بر قبحي نيست و جنبه دوم ، لحاظ فعل با جهت صدور آن از فاعل است که مشتمل بر قبح است ، اما عقابي را در پي ندارد؛ زيرا ملاک استحقاق عقاب ، قبح فاعلي است که از قبح فعلي ـيا به تعبير صحيح تر مفسده نهفته در ذات فعل ـ زاييده شده باشد، نه اين که نشأت گرفته از سوء سريره فاعل باشد.
اگر از زاويه اي کلان تر از قبح فاعلي در بحث تجري به مسأله نگريسته شود، اشتراط علم در ثبوت حسن و قبح در انديشه شهيد صدر، سبب انکار قبح فاعلي نشأت گرفته از سوء سريره فاعل تجري، صدور اين اعتراض و عدم پذيرش کلام محقق ناييني از سوي وي شده است .