چکیده:
معرفت بخشی خبر متواتر از مباحثی است که بیش از آنکه در دانش علوم حدیث به آن پرداخته شود، در منطق و به میزان کمتر در اصول فقه بدان پرداخته شده است. بنمایههای مطالعه معرفتشناختی خبر متواتر نشان میدهد معرفتی که عرف آن را پذیرا باشد، برای تحقق معرفت بخشی متواتر از راه کثرت مُخبران و عدم امکان عادی تبانی بر دروغ، کافی است. تقسیم دوگانه تواتر به لفظی و معنوی و زیر مجموعه آن با نگاه به نوع معرفت دلالت آن در قالب تطابقی و تضمّنی و التزامی محدوده معرفتشناختی حاصل از خبر متواتر را توسعه خواهد داد. این نوشتار تلاش دارد با روش توصیفی- تحلیلی عدم دستیابی به یقین از راه تواتر را چنان که فخر رازی ادّعا نموده به چالش کشد و اثبات کند برای مخبرانِ خبر متواتر که از اهالی عرف محسوب میشوند، یقین روانشناختی و اطمینان مفید و کافی خواهد بود. بدیهی یا نظری بودن علم حاصل از تواتر مهم نیست؛ زیرا با توجه به نظریه احتمالات شهید صدر یا تدریجی الوصول بودن علم مذکور در نگرگاه غزّالی، بدیهی یا نظری بودن آن علم قابل جمع است. همچنین شبهات مطرح در حسی بودن علم مخبر تواتر از قبیل تغییرپذیر بودن محسوسات، با قائل شدن به تفصیل در مسأله قابل پاسخ است.
Knowledge of hadith is one of the topics that has been discussed more in logic and to a lesser extent in the principles of jurisprudence than in the science of hadith. The basis of the epistemological study of frequent news shows that the knowledge that is accepted by custom is sufficient to realize the knowledge of frequent news through the plurality of informants and the normal impossibility of collusion on lies. The dual division of Tawatar into verbal and spiritual and its subset will develop the epistemological scope resulting from the news of Mawatar by looking at the type of knowledge of its hearts in the form of matching, guaranteeing, and commitment. This article tries to use the descriptive-analytical method to challenge and prove the non-achievement of certainty through frequency as claimed by Fakhr Razi, and to prove that psychological certainty and confidence will be useful and sufficient for the informants of frequent news who are considered to be common people. It is not important whether the knowledge resulting from frequency is obvious or theoretical, because it can be gathered according to the probability theory of Martyr Sadr or the gradualness of the said knowledge in Ghazali's perspective. Also, the doubts raised about the sensibility of frequent informant science, such as the changeability of sensations, can be answered in detail in the issue.
خلاصه ماشینی:
اين نوشتار تلاش دارد با روش توصيفي- تحليلي عـدم دسـتيابي بـه يقـين از راه تواتر را چنان که فخر رازي ادّعا نموده به چالش کشد و اثبات کند براي مخبـرانِ خبـر متـواتر کـه از اهـالي عرف محسوب ميشوند، يقين روانشناختي و اطمينان مفيد و کافي خواهد بود.
خواجه نصير الدين طوسي در يک پاسخ نقضي در نقد فخر رازي ميگويد که قرآن نيـز دليل لفظي محسوب ميشود که تواتر دارد و بسياري از اشـکال هـاي فخـر رازي بـر آن هـم قابل تسرّي است ؛ اما خود فخر رازي نمي پذيرد که به سبب چنين اشکال هايي ، لفـظ قرآنـي حاصل از تواتر، ظّني باشد نه يقيني.
توضيح اينکـه برخـي معتقدنـد جـزم پيـدا کردن به وجود بلاد و شهرها مثل هند و چين و مکّه و يا امّت هاي پيشين مثل ثمـود و سـبأ و فرعون ، از باب تواتر حاصل نمي شود؛ زيرا اين خبر در اين عصر در حالي شنيده شده که از سََلف اين را روايت نمي کنند و روايت بودنش ثابت نيست ، چه رسد به بحث رسيدن آن بـه حدّ تواتر؛ پس علم به آن به سبب اتفاق و اجماع قاطبه مردم بر اين مطلـب اسـت کـه يـا بـه تصريح گفته اند و يا با سکوتشان بر عدم بطلان چنين نقلي دلالت ميکننـد (قمـي ، ١٤٣٠ق ، ج٢: ٣٧١) در پاسخ گفته شده : علم در اينجا مستند به تواتر متأخّرِ کاشف از تواترِ متقـدّمِ بـه دست آمده از طريق حس است (اصفهاني ، ١٤٠٤، ص٢٦٩).