چکیده:
قصیدة منطقالطیر خاقانی یکی از نمونههای درخشان ادب فارسی است. این قصیده همچنین از نمونههای قابل توجه زبان و سفر مرغان است. شماری پرنده در فصل بهار گرد هم آمده و هریک ستایشگر گلی هستند و دربارة برتری گل مورد نظر خود استدلال میکنند. در این پژوهش کوشیدهایم بر پایة نظریة بینامتنیت و با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطالعات اسنادی، از زاویة تازهای به بررسی این قصیده بپردازیم. نظریة بینامتنیت یکی از شیوههای بررسی متن است که توسط ژولیا کریستوا و تحتتأثیر نظریة منطق مکالمة میخاییل باختین شکل گرفته است. اساس این نظریه چنین است که متن را بر پایة مکالمه و تعامل با دیگر متنهای پیش و پس از خود تبیین معنایی میکند؛ زیرا معنا نتیجة گفتوگوست و گفتوگو شیوههای مختلفی دارد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که این متن (قصیده) محل تلاقی گفتمانهای گوناگون اعم از گفتمان موسیقی، عرفانیـفلسفی، حماسی، دینی، تاریخی و ادبی است. تمامی این گفتمانها همچون تکههای پازل در شکلگیری این متن (قصیده) دخالت دارند و سرانجام همگی در فرم شعر به وحدت رسیدهاند.
Mantiq Al-Tir Khaqani's ode is one of the brilliant examples of Persian literature. This ode is also one of the remarkable examples of the language and journey of the birds. A number of birds have gathered in the spring season and each one is praising a flower and arguing about the superiority of the flower in question. In this research, we have tried to examine this ode from a new angle based on the theory of intertextuality and with a descriptive-analytical approach and relying on documentary studies. The theory of intertextuality is one of the methods of examining the text, which was formed by Julia Kristeva, under the influence of the theory of conversational logic of Mikhail Bakhtin. The basis of this theory is that it explains the meaning of the text based on the conversation and interaction with other texts before and after it; Because meaning is the result of conversation and conversation has different ways. The findings of this research show that this text (ode) is the meeting place of various discourses, including musical, mystical-philosophical, epic, religious, historical and literary. All these discourses have been involved in the formation of this text (ode) like pieces of a puzzle, and finally they have all reached unity in the form of poetry.
خلاصه ماشینی:
اساس این نظریه چنین است که متن را بر پایة مکالمه و تعامل با دیگر متنهای پیش و پس از خود تبیین معنایی میکند؛ زیرا معنا نتیجة گفتوگوست و گفتوگو شیوههای مختلفی دارد.
قصیدة خاقانی نیز نهتنها از این هنجار بیرون نیست؛ بلکه از جمله اشعاری است که بیشترین تأثیر را از موسیقی گرفتهاند؛ به بیان دیگر، یکی از شکلهای بینامتنیت در هر شعر به طور عام و در شعر خاقانی به گونة خاص گفتوگوی میان نظام زبان با نظام موسیقی است.
برای این کار از دو واژة «پلنگ» و «نهنگ» استفاده میکند که فردوسی در وصف پهلوانان شاهنامه (چه ایرانی و چه نیرانی) بسیار به کار برده است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} همچنین: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} به بیان دیگر، محتوای حماسی قصیدة خاقانی با شاهنامه و متونی از این دست (چه قصیده و چه دیگر قالبها) گفتوگو میکند و معنا در این روابط گفتوگویی تولید میشود.
اکنون به ابیات زیر از قصیده مورد بررسی نگاه کنید: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} درواقع از یکسو میان این متن (بیت) و یک سنت کهن عربی؛ یعنی مسابقة حلقه ربایی گفتوگویی شکل گرفته است؛ و از دیگر سو، میان خواننده و آن سنت نیز باید گفتوگویی شکل بگیرد تا عمل درک انجام شود.
همچنین: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} در این بیت نیز میان متن (بیت) و فرهنگ عرب گفتوگویی شکل گرفته است.
گفتمان دینی در قصیدة منطقالطیر خاقانی گفتمان تاریخی نیز نقش دارد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} همانگونه که پیداست در این بیت اشاره به جنگ بدر شده است.