چکیده:
سیستان به عنوان یکی از شرقیترین ایالتهای ایران حضوری دیرینه در اساطیر و تاریخ مذهبی و سیاسی ایران داشت. مهمترین ادیان فعال در این سرزمین در دورۀ ساسانی، به ویژه از نیمۀ دوم حکومت ساسانیان، ادیان زرتشتی، بودایی، هندوئی، مسیحی و یهودی بودند. با ورود اسلام در سیستان، همانند دیگر نقاط ایران، تغییر چشمگیری در صورت مذهبی و سیاسی رخ داد. از قرن اول هجری به تدریج اهل سیستان اسلام آوردند و هویت سیاسی و مذهبی اسلامی پذیرفتند. یعقوب لیث صفاری از نخستین امرای ایرانی برخاسته از عامۀ مردم سیستان بود. دودمان رتبیل/زنبیل یکی از این رقبای محلی بود که قرنها پیش سیستان بخشی از قلمرو ایشان محسوب می شد. این دودمان و کابلشاهان بر مذهب بودایی و شیوایی بودند. با توجه به بستر زمانی و مکانی که یعقوب لیث صفاری در آن حکومت خود را تشکیل داد، مسئله اصلی این مقاله بررسی سیاست مذهبی اوست. برای وی اهداف سیاسی و اقتصادی با اهمیت تر از اهداف مذهبی بود. او به منظور دفع دشمنان و خطر رقیبان، تثبیت قدرت، به دست آوردن ثروت و غنائم، گسترش قلمرو و کسب مشروعیت از دستگاه خلافت و مقبولیت از جامعۀ سنی الگوهای از پیش نهاده در ارتباط با حمله به سرزمین کفار و تخریب معابد ایشان و از سوی دیگر تسامح مذهبی با پیروان ادیان الهی را در پیش گرفت. در سیاست مذهبی یعقوب تلاش برای گسترش اسلام موضوعیت نداشت.
Sistan, as one of the easternmost states of Iran, has a long presence in Iranian religious and political mythology and history. The most important religions active in this land during the Sassanid period, especially from the second half of the Sassanid rule, were Zoroastrian, Buddhist, Hindu, Christian and Jewish. With the arrival of Islam in Sistan, as in other parts of Iran, there was a significant change in the religious and political form. From the first century AH, the people of Sistan gradually converted to Islam and accepted an Islamic political and religious identity. Yaqub Laith Saffari was one of the first Iranian rulers to come from the people of Sistan. The Ratbil / Zanbil dynasty was one of these local rivals whose territory Sistan was part of centuries ago. These dynasties and Kabul kings were Buddhist and Shia. the time and place in which Yaqub Laith Saffari formed his government, the main issue of this article is to examine his religious policy. For him, political and economic goals were more important than religious goals. In order to repel the enemies and the danger of the rivals, to consolidate power, to gain wealth and spoils, to expand the territory and gain legitimacy from the caliphate and to be accepted by the Sunni community, he proposed models related to invading the land of infidels and destroying their temples. He became religiously tolerant of the followers of the divine religions. In Ya'qub's religious policy, the attempt to spread Islam was irrelevant.
خلاصه ماشینی:
به اين ترتيب با توجه به دوري از سيستان و موضع يعقوب عليه دستگاه خلافت ، فرودستي خاستگاه صفاريان و اتحاد با عناصر ضد خلافت همانند خوارج و عياران ، قسمت قابل ملاحظه اي از اين رخدادها توسط مورخان عربي نويس و فارسي نويس از قرن ٥ هجري به بعد وارونه و با غرض ورزي بسيار ضبط شده است (صالحي، ١٣٩١: ١٢٧).
از اقدامات اساسي يعقوب در سال اول حکومتش تنظيم ميزان ماليات ها، پايه گذاري امور ديواني، اعزام کارگزاران به شهرها (تاريخ سيستان ، ١٣٦٦: ٢٠٣) و همچنين تلاش براي تأمين امنيت راه ها و مقابله با راهزنان ، توجه به اصل ديني «امر به معروف و نهي 1465 از منکر» (ابن اثير، ١٣٧٤، ج ١٠: ٤٢٤٧-٤٢٤٩) و سرانجام گسترش عدل و داد بود (بناکتي، ١٣٤٨: ٢١٧- ٢١٦).
يعقوب ليث صفاري و باورهاي ديني او سيستان از سال ٢٣ هجري چندين بار به دست سپاهيان اسلام فتح شد و اين به دليل شورش هاي مکرر مردم اين منطقه و بيرون راندن اعراب از سيستان بود.
برخورد يعقوب ليث صفاري با حکومت هاي غيراسلامي در شرق سيستان از زمان ظهور اسلام شرق ايران به دليل مشکلات فراوان ، همانند: ترکيب اقوام و تجمع گروه هاي سياسي و نظامي و دوري از مرکز خلافت ، تبديل به محل درگيري نيروي خلفا با معاندان و حکومت هاي محلي غير مسلمان گرديد(ياقوت حموي، ١٣٩٩ه .
از اين زمان به بعد با فراز و فرودهايي يعقوب ليث صفاري و جانشينان او در حدود ٥٠ سال تاريخ حکومت خود عمدتا بر سيستان ، کرمان و فارس مسلط بودند.