چکیده:
هدف مقاله حاضر پاسخ به این سوال است که چگونه زیباییهای سبک زندگی اسلامی با نگاه انسان شناختی صدرالمتالهین تبیین میشود؟ برای پاسخ، بعد از توضیح مفاهیم اصلی همچون سبک زندگی و زیبایی، عناصر زیبایی شناختی سبک زندگی در انسان شناسی بررسی گردید. سپس با توجه به اقسام زیبایی حسی، خیالی و عقلی، نسبت حس، خیال و عقل در سبک زندگی و انسان شناسی تبیین شد. در ادامه با روش توصیفی تحلیلی جایگاه انواع زیباییهای سبک زندگی در حیات بشر مشخص گردید. بر پایه بررسیهای انجام شده این نتیجه به دست آمد که همواره سعادت حسی و خیالی افراد جامعه، منوط به ادراک صورتهای ظاهری و تصویرسازی زیباست. بنابراین به سبب لزوم مدارا با دیگران در سبک زندگی اسلامی، آراستگی ظاهری و خیالی بخشی از وظیفه اجتماعی فرد نسبت به دیگران شمرده میشود. زیباییهای عقلی نیز همان مطلوبهای فطرت سلیم انسانی هستند. حرکت در مسیر فطرت، روش وصول به مرتبه برتر انسانی یعنی مدرکات عالی عقل نظری است. با حصول چنین مرتبهای سلامت روحی و معنوی انسان تضمین شده و در نتیجه زیباییهای عقلانی سبک زندگی که همان مطلوبات فطری انسان هستند، بروز و ظهور مییابند. این مرتبه از سبک زندگی، جامع همه زیباییهای مراتب پایین تر نیز هست.
خلاصه ماشینی:
در ميدان جهاد اگرچه غالباً زيباييهاي محسوس، کمتر ديده ميشود و در مقابل صداهاي بلند و يا آسيبهاي جسماني از موارد نازيباي حسي بهشمار ميرود و همچنين نازيباييهاي خيالي مثل عبارات و لحنهاي نامناسب و يا حتي تصور از دست دادن عزيزان در چنين موقعيتهايي معمول است؛ اما چون با کمال فرد و جامعه متناسب و همگون است، از انواع زيبايي عقلي بهحساب ميآيد؛ چنانکه عموم مردم هم براساس فطرت مشترک خويش، دفاع و جانفشاني در راه سعادت فرد و جامعه را زيبا تلقي ميکنند.
با وجود مطالب پيشين، ممکن است اين مسئله مطرح شود که آيا از منظر صدرالمتألهين سعادت و بالتبع، سليقۀ زيباشناختي در سبک زندگي امري نسبي است؟ بهعبارت ديگر، اگر هريک از افراد انسان متناسب با مرتبه و جايگاهي که دارند امور مختلف را زيبا يا زشت تلقي کنند، ممکن است امري خاص براي يکي از نفوس انساني (مثلاً براي نفس حيواني) زيبا و مطلوب باشد؛ درحاليکه همان امر براي نفوسي که در مرتبهاي ديگر هستند (مثلاً نفوس ناطقه) از عوامل شقاوت و بهعبارت ديگر نازيبا باشد؛ در اين صورت زيبايي و سعادت امري نسبي خواهد بود.
بنابراين ميتوان نتيجه گرفت با اينکه عوامل سعادت در هر مرتبه از نفس، زيبا نيز شمرده ميشود، آنچه در مجموع براي انسان از اين جهت که واجد و دستکم مستعد پذيرش نفس ناطقه است زيبايي حقيقي بهشمار ميآيد، همان سعادت عقلي اوست.
در صورت پذيرش پاسخ فوق، ممکن است این سؤال مطرح شود که اگرچه اين آراستگي در مراتب اوليه حيات قابل قبول است؛ اما پس از وصول به مراتب بالاتر، يعني زمانيکه انسان براي دريافت صورتهاي خيالي خود به عالم مثال رجوع کند و برتر از آن به مرتبة عقل برسد، زيبايي حسي چه جايگاهي خواهد داشت؟ براساس آموزههاي حکمت صدرايي ازآنجاکه نوع انساني منحصر در شخص نيست؛ او ذاتاً موجودي اجتماعي است.