چکیده:
بی شک، فرهنگ وازه ها، شاهنامه، فرهنگ نامهای ایرانی؛ شاهنامه، فرهنگ پاک و بی آلایش؛ شاهنامه، گنجینهی واژههای سرهی فارسی؛ شاهنامهی فردوسی است. این بار واژهای دیگر بازبینی میکنم تا سفره گستردهی واژههای ناب فارسی را بیشتر بررسی و در برابر شاهنامه دوستان بگسترم، که این واژه در شاهنامه چه جایگاهی دارد و آن واژه «شمشیر» و ترکیباتی که از آن ساخته میشود مورد نظر است که در جای جای این کتاب و فرهنگ گرانبهای فردوسی آمده است و بیان کنم که گستردگی واژه «شمشیر» چه کابردهایی دارد. آیا به دید یک سلاح جنگی در شاهنامه ذکر شده است؟ یا فردوسی بزرگوار کاربردی ستایش گونه و صف گونه را آورده است.
با ذکر نمونه هایی و ابیاتی از شاهنامه در این جستار سعی بر آن شده است که کاربرد آن بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.
امید است مورد پسند دوستداران ادب و فرهنگ فارسی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
این بار واژهای دیگر بازبینی میکنم تا سفره گستردهی واژههای ناب فارسی را بیشتر بررسی و در برابر شاهنامه دوستان بگسترم، که این واژه در شاهنامه چه جایگاهی دارد و آن واژه «شمشیر» و ترکیباتی که از آن ساخته میشود مورد نظر است که در جای جای این کتاب و فرهنگ گرانبهای فردوسی آمده است و بیان کنم که گستردگی واژه «شمشیر» چه کابردهایی دارد.
با ذکر نمونه هایی و ابیاتی از شاهنامه در این جستار سعی بر آن شده است که کاربرد آن بیشتر مورد بررسی قرار گیردامید است مورد پسند دوستداران ادب و فرهنگ فارسی قرار گیرد.
شاهنامه، مجموعه تاریخ و فرهنگ قوم ایرانی است که همه وجود زندگی و معتقدات و باورها و دستاوردهای فکری و دینی و اخلاقی و اجتماعی آنان را در خود منعکس کرده است، لباس نظمی که فردوسی بر قامت این مجموعه پوشانده آن را از هر جهت بر جسته و هنری قابل توجه و سزاوار احترام کرده است.
حتی نام کتاب هم با این حرف آغاز شده است.
ترکیباتی که فردوسی از واژه شمشیر در شاهنامه ساخته است بیشتر از این قراراست: خداوند شمشیر، شمشیر هندی، شمشیر کین، شمشیردستان، شمشیرتیز، زخم شمشیر، شمشیرداد، شمشیر زن، شمشیر رخشان، شمشیر دار، شمشیرجنگ، آهنگ شمشیر، شمشیر شیرافکن، شمشیرکِش و...
در شاهنامه واژه شمشیر در (156) بیت از ابیات فردوسی آمده است، لذا در این بخش بیشتر کوشش شده است که ابیاتی به عنوان نمونه و مثال که واژهی شمشیر در آن به کار رفته است برای دوستداران ادب فارسی بیاورم.