خلاصه ماشینی:
به همین خاطر دانشگاه در تمدن غرب موتور محرک جامعه به سمت اهداف و پیشبرنده جامعه و پاسخگوی سئوالات صنعت و کشاورزی و سئوالات حکمرانی، درمانی و سئوالات جامعهشناختی هستند؛ اما در جامعه ما از ابتدا تا امروز دانشگاه محلی برای تربیت جوانانی که محفوظاتی را حفظ کردهاند و کاغذی به نام مدرک در دستشان است و غالباً تولید علم، نظریه، فرهنگ، فکر و فرمول اتفاق نمیافتد و این یکی از آسیبهای بزرگ نظام دانشگاهی ماست.
دانشگاههای ما چون مترجم متون علمی غربی و اساتید ما صرفاً راوی علوم غربی هستند، در عمل نیازی نمیبینند که با جامعه ایرانی، مسائل و مشکلات، ویژگیها، توانمندیها و داشتهها و نداشتههای آن ارتباط داشته باشند و نتیجه عملی آن این میشود که در بسیاری از مناطق کشور دانشگاه وجود دارد، بودجههای کلانی تأمین و هزینه و اساتیدی استخدام میشوند، اما دانشگاه عملاً تأثیری در کشاورزی، صنعت، مسائل زیستی و اجتماعی آن منطقه ندارد و یا حتی متأسفانه تأثیر منفی دارد.
آیا خروجی این بودجه وحشتناک و سنگینی که به نظام دانشگاهی اختصاص پیدا میکند، چیزی جز تربیت فارغالتحصیلان بیکار و مدرکگرا بوده است؟ برای حل این مشکل، اولین و جدیترین گام پاکسازی دانشگاهها از تفکر غربگرایی و غربمحوری و ترویج اندیشه توکل به خدا، اتکا به خود، تولید علم و تحقق شعار«ما میتوانیم» و به تعبیر حضرت امام باور به این نکته است که انسان ایرانی چیزی از انسان غربی کم ندارد و دانشجو و استاد ایرانی اگر به خدا و خودش ایمان داشته باشند و تواناییهای خود را بشناسد، میتواند به خوبی دانشجو و استاد غربی و حتی بهتر از آنها علم تولید کند.