چکیده:
ملک محمود سیستانی (کیانی)، یکی از ملک زادگان سیستان است که از پی سلطه محمود قلجایی بر اصفهان، در 1135 ق./1722 م. بر مشهد دست یافت. او جهت کسب مشروعیت، ریشه خاندان خود را با انتساب به صفاریان و از طریق آنان به ساسانیان و سپس با سلسله نسب آنان به کیانیان باستانی و اسطوره ای می رساند؛ ادعایی که در آن عصر تقریباً مقبول واقع شد. پژوهش حاضر به نقد سندیت این ادعا و نیز مشخص کردن تاریخ اطلاق عنوان «ملک» به این خاندان اختصاص دارد. سوال تحقیق اینگونه ارائه شده است که: عوامل و دلایل انتساب ملک محمود سیستانی به ساسانیان و کیانیان چه بود؟ و در پاسخ به آن، این فرضیه بیان شده است که ریشه های اسطوره ای یا تاریخی حضور پادشاهان کیانی و قهرمانان شاهنامه در منطقه سیستان و وجود منابع تاریخی در تایید این مساله باعث پرورش چنین اندیشه ای شده است. یافته های پژوهش که مبتنی بر توصیف و تحلیل داده ها و کاربست روش تحقیق تاریخی می باشد، حاکی از آن است که شجره این خاندان در طول سالیان به وسیله منابع مختلف تاریخی پشتیبانی و بعضا مورد تردید قرار می گرفته است. توجه به عدم انتساب ساسانیان به کیانیان بر اساس منابع پس از صفویه روشن می سازد که این ادعا تا انتساب به ساسانیان قابل بحث و بررسی است.
Malek Mahmoud Sistani (Kiani) is one of the princes of Sistan who reached Mashhad in 1135 AH/ 1722 AD following the domination of Mahmoud Qaljaei over Isfahan. In order to gain legitimacy, he traces the roots of his family to the Saffarid dynasty and through them to the Sassanids, and then to the ancient and mythical Kianians through their lineage; A claim that was almost accepted at that time. The present study is dedicated to criticizing the authenticity of this claim and also determining the date of application of the title “property” to this family. The research question is presented as follows: what were the factors and reasons for attributing King Mahmoud Sistani to the Sassanids and Kianians? In response, the hypothesis was stated that the mythical or historical roots of the presence of the Kiani kings and the heroes of the Shahnameh in the Sistan region, and the existence of historical sources in confirmation of this issue, have given rise to such an idea. The research findings, which are based on the description and analysis of data and the application of historical research methods, indicate that the genealogy of this family has been supported and sometimes questioned by various historical sources over the years. Paying attention to the non-attribution of the Sassanids to the Kianians based on post-Saffavid sources makes it clear that this claim can be discussed until attributed to the Sassanids.
خلاصه ماشینی:
سوال تحقيق اينگونه ارائه شده است که : عوامل و دلايل انتساب ملک محمود سيستاني به ساسانيان و کيانيان چه بود؟ و در پاسخ به آن ، اين فرضيه بيان شده است که ريشه هاي اسطوره اي يا تاريخي حضور پادشاهان کياني و قهرمانان شاهنامه در منطقه سيستان و وجود منابع تاريخي در تاييد اين مساله باعث پرورش چنين انديشه اي شده است .
«تيت » انگليسي در اثر خود در اوايل قرن بيستم که تحت عنوان «سيستان » ترجمه شده است بدون هيچ ترديدي اين شجره را مي پذيرد (تيت ، ١٣٦٤: ١٨٧ و ١٨٩) به جز سادات و بازماندگان قبايل عرب موجود در ايران ، کمتر خاندان ايراني را مي توان يافت که مانند سلسله کيانيان سيستان ، خود را منتسب به شجره اي با قدمت بيش از هزار ساله نموده و اين را به مدد منابع مختلف پشتيباني نمايند.
اما اين انديشه در دوره صفويه به سرعت رايج گشت به طوري که ولي قلي خان شاملو، مؤلف قصص الخاقاني، در سروده اي که صحنه يک نبرد را توصيف کرده است ، از ملک نصرت حاکم سيستان ، به عنوان «کياني نسب » ياد مي کند: «در آن روز فرمانده نيمروز که مثلش نيامد به زابل هنوز کياني نسب ، خان دارا سير خداوند شمشير فتح و ظفر» (شاملو، ١٣٧١، ج ١: ٤٧٣) در پايان عصر صفوي و شروع تکاپوهاي ملک محمود مي توان انتساب او به کيانيان را در متون تاريخي اين دوره ملاحظه کرد (مستوفي، ١٣٧٥: ١٧٨ ومروي ١٣٦٤ ج ١: ٤٦).