چکیده:
زمان در نقد مضمونی یکی از موضوعات اساسی است و از میان منتقدان این حوزه، ژرژ پوله بیش از همه به مؤلفههای زمان و مکان توجه دارد. محور اساسی نقد پوله کاوش و بررسی چگونگی ارتباط با دنیای بیرونی است که با تأکید بر مؤلفههای زمان و مکان صورت میگیرد. تأکید بیدل دهلوی به «زمان» و «صیرورت» و ابعاد معرفتشناسی آن چه در مثنویها و چه در غزلیات از مؤلفههای اصلی اندیشهی اوست. بیدل در غزلیاتِ خود از طریق نمادها، تصاویر و استعارات، فضایی سوررئالیستی خلق میکند و برداشت متفاوت خود از زمان را که مطابق با جهانبینیِ عرفانی اوست ارائه میدهد. این پژوهش در پی آن است که ضمن ترسیم همبستههای مفهومی زمان و شبکه تصویری آن، مبانی فلسفی و عرفانی تلقی بیدل از زمان یعنی اندیشه وحدت وجود و حکمت هندی را نشان دهد. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مفاهیم و تصاویر مرتبط با مقوله زمان در غزلیات بیدل دهلوی میپردازد و با رویکرد نقد مضمونی بر محوریت آرای پوله، ادراک بیدل از زمان حال، گذشته و آینده را در آیینهی تصاویر تکرارشونده بررسی میکند. دستآورد این تحقیق، این است که بیدل بنا به آموزههای حِکمی ِهندی و عرفان اسلامی به مراقبه و مکاشفه و تأمل و شهود بسیار بها میدهد و بسامد بالایِ واژگانی همچون «لحظه، لمحه، دَم و آن»، و دیگر ترکیباتِ مشابه مانند «چشم بر هم زدن»، «طَرفه العین» و «کاغذِ آتش رسیده»، «برق و شرر»، «برگ کاه در مقابلِ آتش، گردش چشم، آهوی رمیده.....» نشان از توجه بیدل به مقوله زمان است.
Time is one of the basic issues in thematic criticism, and among the critics of this field, Georges Poulet pays more attention to the components of time and place. The main focus of Poole's criticism is to explore and investigate how to communicate with the outside world, which is done by emphasizing the components of time and place.Bidel Dehlavi's emphasis on "time" and "becoming" and its epistemological aspects in his works are one of the main components of his thought.Biddle creates a surrealistic atmosphere in his lyrical poems through symbols, images and metaphors and presents his different perception of time which is in accordance with his mystical worldview. This research aims to show the philosophical and mystical foundations of Biddle's understanding of time, that is, the idea of the unity of existence and Indian wisdom, while drawing the conceptual correlates of time and its image network.The present article examines the concepts and images related to the category of time in Bidel Dehlavi's poems with a descriptive-analytical method, and with a thematic criticism approach based on the centrality of thoughts Puleh, Bidel's perception of the present, past and future is examined in the mirror of repeated images. The result of this research is that Bidel values meditation, revelation, reflection and intuition according to the teachings of Indian wisdom and Islamic mysticism, and the high frequency of words such asmoment and other similar compoundsIt shows Biddle's attention to the category of time.
خلاصه ماشینی:
زمان آگاهي بيدل از منظر نقد مضموني گلرخ کياني ١ ، دکتر محمدعلي خزانه دارلو٢ ، دکتر عليرضا نيکويي ٣ دانشجوي دکتري زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه گيلان ، رشت ، ايران (نويسندة مسئول ) دانشيار گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه گيلان ، رشت ، ايران دانشيار گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه گيلان ، رشت ، ايران اطلاعات مقاله : چکيده : زمان در نقد مضموني يکي از موضوعات اساسي است و از ميان منتقدان اين حوزه ، ژرژ پوله (١٩٠٢-١٩٩٩م ) بيش از همه به مؤلفه هاي زمان و مکان توجه دارد.
بيدل چه در مثنويهايش که داستان هايي را به شيوة جريان سيلان ذهن و با پرش هاي پيدرپي زماني بيان ميکند و چه در غزليات که از طريق نمادها و تصاوير و استعارات فضايي سورئاليستي خلق ميکند، برداشت متفاوت خود از زمان که وراي زمانِ خطي و تقويمي و هم داستان با جهان بينيِ عرفاني اوست ارائه ميدهد.
لازم به ذکر است پيش از برگسون و در ميان فلاسفۀ غربي زمان تا مدت ها بر اساس متافيزيک ارسطويي مطرح ميشد، تا اينکه آگوستين با طرح الهيات در فلسفه ، تعريف زمان را به عنوان يک کل متصل نقض ميکند و آن را در پرتو مسئلۀ «خلقت و قدم عالم » در نظر ميگيرد و ميگويد؛ هرچه هست در لحظۀ حال حضور دارد.
در شعر بيدل ، در «يک دَم » آغاز و انجام ، ازل و ابد، امروز و ديروز و گذشته و آينده در هم ميريزد و رنگ ميبازد و اين همان زمانِ ذهني در فلسفۀ برگسون است که بر اساس آن زمان ميتواند برحسب عواطف دروني انسان کش بيابد يا کوتاه شود.