چکیده:
یکی از مهمترین مباحث تاریخ قرآن، موضوع اختلاف قرائات است، قرائات متفاوت از آیات قرآن کریم دستآویز خاورشناسان شده و دیدگاهها و اشکالاتی به این موضوع وارد کردهاند. ایگناس گلدزیهر در کتاب گرایشهای تفسیری در میان مسلمانان، شروع و شیوع اختلاف قرائات در قرنهای نخستین را اولین دورۀ تفسیر قرآن میداند و از آن جهت که اختلاف قرائات با نص قرآن کریم ارتباط دارد آن را بهانهای برای ضربهزدن به قرآن قرار داده است؛ زیرا تمامی آنها را منسوب به پیامبرk دانسته و میگوید پیامبر دچار نوعی تساهل و تسامح شده است و صحابه نیز دارای روحیه آزاد بودهاند که اینها را پذیرفتهاند. از طرف دیگر در موارد گوناگون تلاش دارد قرآن را در کنار کتب مقدس قرار دهد و با آنها مورد تطابق و بررسی قرار دهد. در این نوشتار ضمن طرح دیدگاههای ایگناس گلدزیهر دربارۀ اختلاف قرائات قرآن، نقد شده است.
One of the most significant topics in the history of the Quran is the issue of differences in Quranic Recitations (Qira’at). Various Recitations (Qira’at) of Quranic verses have intrigued orientalists, leading to different perspectives and challenges on this subject. Ignac Goldziher, in his book Interpretive Trends among Muslims, considers the emergence and spread of differences in Quranic Recitations (Qira’at) during the early centuries as the first phase of Quranic interpretation. He regards these variations as an opportunity to criticize the Quran itself, as he attributes all of them to the Prophet Mohammad (peace be upon him). Goldziher suggests that the Prophet showed a form of leniency and tolerance in accepting these differences, and his companions had a spirit of freedom in adopting them. On the other hand, in various instances, Goldziher attempts to place the Quran alongside other sacred books and compare and contrast them. This paper critically examines Ignac Goldziher’s perspectives on the variations in Quranic Recitations (Qira’at).
خلاصه ماشینی:
ایگناس گلدزیهر در کتاب گرایشهای تفسیری در میان مسلمانان، شروع و شیوع اختلاف قرائات در قرنهای نخستین را اولین دورۀ تفسیر قرآن میداند و از آن جهت که اختلاف قرائات با نص قرآن کریم ارتباط دارد آن را بهانهای برای ضربهزدن به قرآن قرار داده است؛ زیرا تمامی آنها را منسوب به پیامبر( دانسته و میگوید پیامبر دچار نوعی تساهل و تسامح شده است و صحابه نیز دارای روحیه آزاد بودهاند که اینها را پذیرفتهاند.
رویکردهای گلدزیهر به اختلاف قرائات مورد توجه بسیاری از پژوهشگران بوده است؛ از جمله در بخشی از مقاله «بررسی رویکرد مستشرقان دربارۀ سبعه احرف»، محمدجواد اسکندرلو، مصطفی احمدیفر، دو فصلنامه تخصصی قرآنپژوهی خاورشناسان، سال پنجم، شمارۀ 9، پاییز و زمستان 89»؛ «بررسی آراء گلدزیهر پیرامون اختلاف قرائات قرآن کریم»، مجید معارف، فاخره فراهانی، قرآنپژوهی خاورشناسان، سال چهارم، شمارۀ 14، 1392: 24-47 و «بررسی رویکردهای گلدزیهر دربارۀ منشأ اختلاف قرائات»، محمدحسین محمدی، دو فصلنامه علمی ترویجی، مطالعات قرائت قرآن، سال چهارم، شمارۀ 7، پاییز و زمستان 1395: 51-72» میباشد؛ با توجه به اینکه در این مقالات بعضی نکات و اشکالات از دید پژوهشگران مخفی مانده همانند مقایسه قرآن و تورات در روش تقون سوفریم و تلمود و یا بعضی نکات به شکل دیگری عنوان و پاسخ داده شده است مانند اضافات تفسیری صحابه که در این مورد بعضی حرفی را بر حرف گلدزیهر حمل کردهاند.