چکیده:
داستاننویسی کرمانشاه با جایگاهی قابل توجه از مکاتب ادبیات داستانی ایران با پیوندی جداییناپذیر است، چنانکه آثار داستانی بسیاری از سال 1285 تا 1398 در حوزه ادب داستانی کرمانشاه آفریده شده و رویکردهایی تازه در ادبیات داستانی ایران پدید آورده است. مکتب داستاننویسی کرمانشاه، چهار رویکرد را تجربهکردهاست، چنانکه آغاز آفرینش داستاننویسی با رویکرد تاریخی بوده و محمدباقرمیرزا خسروی کرمانشاهی پیشاهنگ آن است و سالها پس از وی از جانب برخی نویسندگان کرمانشاهی ادامه داشتهاست. سبک رئالیستی از نوع سنتی را باید در آثار خداداد کرد دینوری و سپس علیمحمد افغانی تجربه کرد و با رویکردهای انتقادی، اعتراضی و سوسیالیستی در همان گستره رئالیستی از جانب نویسندگانی چون یاقوتی، درویشیان، امیرشاهی و لاری کرمانشاهی دنبال شده است تا این که اسماعیل زرعی صدای جدیدی در ادب داستانی کرمانشاه پدید آورد و بنیاگذار گونههای داستانی مدرن شد. افزون بر این، داستانها و رمانهای تجربی از رویکردهای داستاننویسی مکتب کرمانشاه است، چنانکه نویسندگان تجربههای شخصی زندگی خود را بدون بزرگنمایی و احساسات رمانتیک نگاشتهاند و آثار نویسندگان دفاع مقدس و خاطرهداستانها از نمودهای این دوره هستند؛ بنابر این پژوهش حاضر با هدف تبیین رویکردهای ادبیات داستانی کرمانشاه مبتنی بر فرهنگ توصیفی مکتب داستاننویسی کرمانشاه با رویکردی توصیفی- تحلیلی با تکیه بر منابع کتابخانهای انجام شده، چنانکه چگونگی سیر تطور ساختاری و محتوایی مکتب داستاننویسی کرمانشاه را در قالب یک فرهنگ توصیفی تبیین کرده است.
AbstractStory telling in Kermanshah has so much considerable place, inseparable connection in the school of fictional literature that many fictional works have been created since 1285 to 1398 in Kermanshah fictional literature, there are so many novice approaches in Iran fictional literature. Kermanshah school of storytelling has been exposed to four approaches, the beginning of storytelling had historical approach and Mohammadbaghermirza Khosravi Kermanshahi was pioneer there, after him, some of Kermanshahian writers continued his method. Realist school can be found in the works of Khodadad Kord Dinavadi and Alimohammad Afghani, then there can be found some socialistic, critical, complaining approaches in the works of Yaghooti, Darvishian, Amirshahi, and Lari Kermanshahi, until Esmaeil Zarei created the new approach in Kermanshah fictional literature, therefore he founded the modern features in fictional literature. Furthermore, the experimental fictions and novels are from Kermanshah fictional approach in storytelling, therefore authors exaggerated their own personal experiences their romantic emotions like the works of religious war and memories in the stories, therefore the present study aims to clarify the descriptive culture of storytelling in Kermanshah school of storytelling due to descriptive– analytical approach and library resources, this study has clarified the process of structural, contextual school of Kermanshah story telling in the form of descriptive culture.
خلاصه ماشینی:
اين رويکرد کم کم ادامه پيدا کرد و ســبک تاريخي فاصــله گرفت و به ســبک اجتماعي نزديک شــد و تقريبا ميتوان گفت که روند يکســـاني را با غرب طي کرد» (دســـتغيب ، ١٣٨٣: ٣٦)؛ بنابر اين ، مکتب داســـتان نويســـي کرمانشـاه نيز متأثر از ادب داسـتاني غربي اسـت ، چنانکه رمان تاريخي «شـمس و طغري» از محمدباقرميرزا خسـروي دولتداد يا محمدباقرميرزا دولتشـاه ، متخلص به خسـروي- زاده سـال ١٢٢٨ خورشـيدي يا ١٢٦٦ قمري در کرمانشـاه و درگذشــت ١٢٩٨ خورشــيدي در تهران - بر مدار رمان هاي تاريخي اســکات و الکســاندر نوشــته شــد و ســپس داسـتان نويسـان کرمانشـاهي گام هاي آغازينشـان را به تبع جريان حاکم بر ادب داسـتاني ايران که به رئاليسـم ١١ تمايل 1.
٣- پيشينه پژوهش پژوهش هايي در بررسـي مکتب ادبيات داسـتاني کرمانشـاه انجام شـده که هر يک ويژگيهايي از آثار داسـتاني، احوال و افکار داســتان نويســان و ســبک نويســندگي آنها را کاويده اند: شـيري (١٣٨٣) تأثير اقليم غرب ايران را بر سـبک داسـتان نويسـاني از جمله منصـور ياقوتي ، علي اشـرف درويشـيان و علي محمد افغاني در مقالۀ «ويژگي هاي اقليمي در داستان نويسي کرمانشاه » بررسي کرده است .
کرمانشـاه خاسـتگاه داسـتان هاي تاريخي اسـت ، چنانکه مکتب داسـتان نويسـي تاريخي وابسـته به کرمانشـاه است که از ١٢٧٨ آغاز و تا ١٣٠٥ ادامه دارد و نويســندگاني مانند محمدباقرميرزاي خســروي تاريخ را به شــگردي واقعي- تخيلي بازآفريني ميکند؛ بنابراين ، پيشــگام رويکرد ادبيات داســتاني- تاريخي ايران و کرمانشــاه ، محمدباقرميرزا خسـروي دولتداد يا محمدباقرميرزا دولتشـاه ، متخلص به خسـروي، متولد سـال ١٢٢٨ خورشـيدي (١٢٦٦ قمري) در کرمانشــاه و متوفاي ســال ١٢٩٨ خورشــيدي در تهران ، فرزند شــاهزاده محمدرحيم ميرزا پســر محمدعلي ميرزاي دولتشـاه فرزند فتحعليشـاه قاجار اسـت .