چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل تلاشهای نهضت اصلاحی امام حسین(ع) در نگاهداشت قرآن کریم، از تحریف معنوی بنیامیه است. در این راستا مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر تبیینی که نهضت حسینی از قرآن ارائه کرده است، مستندات قرآنی جریان اموی در تحریف معنوی معجزه خاتم مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که با وجود سیاستهای فرهنگیِ وحیبنیان پیامبر اکرم(ص)، در پاسداشت قرآن کریم از تحریف لفظی، استفاده ابزاری از قرآن در مواضع حسّاس تاریخی رخ نموده است. در این میان بنیامیه با دستاویز قرار دادن آیاتی از قرآن با محوریت حاکمیت الله، در تحکیم و ترویج اعتقاد به جبر و توجیه بحران مشروعیت خود کوشیدهاند. حرکتی که با پاسخ دقیق و واکنش بههنگام از سوی سیدالشهداء(ع)، امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) روبرو شد. دستاوردی که با ارائه برداشت صحیح از قرآن، ساحت فرقان الهی از دستبرد معنایی امویان را پاسداری نمود و راه مصادره مضامین والای معجزه خاتم به سود اهداف باطل را بر آنان بست.
The purpose of the present study is to analyze the reformist movement attempts by Imam Hosein (AS) to protect the Noble Qur’an from spiritual distortion of Bani Umayyah. In this regard, based on descriptive analysis and relying on the Hoseini movement’s explanation of the Qur’an, the Qur’anic documents in terms of the Umayyad movement for the spiritual distortion of the Last Miracle were evaluated. The results showed that despite revelation-based and cultural policies of the Holy Prophet (PBUH) to protect the Noble Qur’an from verbal distortion, instrumental use of the Quran has occurred in sensitive historical situations. Meanwhile, Bani Umayyah with recourse to some verses of the Qur’an about Sovereignty of Allah, has attempted to consolidate and propagate determinism to justify its legitimacy crisis. This movement faced a precise response and well-timed reaction from Seyed al-Shohada (AS), Imam Sajjad (AS), and Hazrat Zeinab (S). By offering an accurate interpretation of the Qur’an, this achievement could protect the realm of the divine book from semantic manipulationof the Umayyads and remove the way of appropriation of the noble themes in the Last Miracle for the interest of false purposes.
خلاصه ماشینی:
حضور کمّی و کیفی مستندات و مضامین قرآنی در خطبههای امام حسین(ع) در واقعه عاشورا، در مسیر کاروان حسینی در مدینه (ابن اعثم، 1411ق: ج5، ص17-22؛ ابن نما، 1369ق: ص15)، هنگام عبور از مکه (مفید، 1414ق: ج2، ص36؛ ابومخنف، 1398ق: ص68)، در کربلا (طبری، 1404ق: ج4، ص306، 322؛ مجلسی، 1403ق: ج44، ص192، 317؛ قندوزی، 1416ق: ج3، ص63؛ ابن شهر آشوب، 1956م: ج3، ص250) و حتی پس از شهادت سیدالشهداء (ابن عساکر، 1415ق: ج22، ص117؛ مفید، 1414ق: ج2، ص117)، نشان از برخورداری پشتوانه وحیانی این حرکت بینظیر، در اصلاح امت اسلامی از انحرافات وارد شده بر آن را دارد؛ مَنشی که از سوی خاندان رسالت در بازگشت به مدینه نیز استمرار یافت و به صورت ویژه در مناظره قرآنی امام سجاد(ع) با شیخ شامی (ابن طاووس، 1417ق: ص102-103) و دو خطبه حضرت زینب(س) در کوفه (ابن شهر آشوب، 1956م: ج 3، ص262) و شام (مجلسی، 1403ق: ج45، ص133) جلوه نمود.
تخطئه حرکت کاروان حسینی(ع) معرفی امام حسین(ع) و نهضت ماندگار ایشان به عنوان مخالفانِ اراده الهی در جانشینی یزید بر منصب خلافت، نمونهای دیگر از تلاش دستگاه اموی در تحریف معنوی قرآن و توجیه شرعی جنایات انجام شده است.
این در حالی است که حضرت زینب(س)، با بیانی علیوار به نبرد این برداشت ناروا از قرآن کریم و تحریف معنوی پرداخت و خلافت و حکومت را حق خاندان پیامبر(ص) معرفی نمود و یزید را غاصبی دانست که با ستم، بر این جایگاه تکیه زده است (مجلسی، 1403ق: ج45، ص133)؛ موضوعی که تنها از سوی حضرت زینب پاسخ داده نشد (طباطبایی، 1391: ج3، ص142)؛ بلکه امام سجاد(ع) نیز، در حضور یزید با یادآوری پیشینه کفرآلود امویان و مقایسه آن با جایگاه خاندان رسالت بر این مسئله تأکید کردند (حسینی موسوی، 1418ق: ج2، ص387).