چکیده:
ایالات متحده آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی و از دست دادن یکی از بزرگترین متحدان خود در منطقه خاورمیانه به ابزارها و روشهای گوناگونی برای مهار نظام جمهوری اسلامی متوسل شده است. تلاش برای امنیتی کردن هویت جمهوری اسلامی ایران با هدف مقابله با نفوذ انقلاب و تامین امنیت اسرائیل از مهمترین رویکردهای آمریکا بوده است. این پژوهش درصدد پاسخ به این سئوال است که مخاطبان امنیتی کردن ایالات متحده چه کسانی هستند و تهدید بودن ایران تا چه حد مورد پذیرش آنها بوده است؟ ایالات متحده در فرایند امنیتی کردن ایران مخاطبانی را هدف قرار داد. هدف امنیتی کردن ایران، تهدید نشان دادن این کشور برای صلح و ثبات بینالمللی و ضرورت اقدام اضطراری علیه آن بوده است. فرایند آن نیز از طریق اقناع و اجماع مخاطبان صورت میگیرد. شناخت انواع چهارگانه مخاطبان جمهوری اسلامی ایران، مخاطب سطحی، مخاطب تخصصی، مخاطبان تکنوکرات و مخاطبان علمی در امنیتی کردن هویت جمهوری اسلامی از نوآوریهای این مقاله بوده است. این مقاله با بهرهگیری از روش پژوهش تحلیل مضمون و چارچوب نظری مکتب کپنهاگ به واکاوی انواع مخاطبان در فرایند امنیتی کردن ایران توسط ایالات متحده بعد از انقلاب اسلامی پرداخته است.
Following the victory of the Islamic Revolution and the loss of one of its greatest allies in the Middle East, the United States has resorted to a variety of tools and methods to contain the Islamic Republic. Efforts to secure the identity of the Islamic Republic of Iran in order to counter the influence of the revolution and ensure the security of Israel has been one of the most important approaches of the United States. This study seeks to answer the question of who the target audience of US security is and to what extent they have accepted the threat of Iran. The United States, through the security process of persuading American public opinion against Iran, building consensus in the international community, targeted an audience that could achieve the process of taking emergency measures beyond normalcy or taking action against Iran. The purpose of securitizing Iran was to show the country a threat to international peace and stability and the need for emergency action against it. The process also takes place through persuasion and consensus of the audience. This article uses the research method of content analysis and the theoretical framework of the Copenhagen School to analyze the types of audiences in the process of securing Iran by the United States after the Islamic Revolution
خلاصه ماشینی:
جستارهای سیاسی معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فصل نامة علمی (مقالة علمی _ پژوهشی )، سال ١٣، شمارة ٣، پاییز ١٤٠١، ٣-٢٣ مخاطبان در فرایند امنیتی کردن جمهوری اسلامی ایران تهمینه بختیاری رنانی * ابراهیم برزگر**، بهنام گودرزی *** چکیده ایالات متحده آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی و از دست دادن یکی از بزرگترین متحدان خود در منطقه خاورمیانه به ابزارها و روش های گوناگونی برای مهار نظام جمهـوری اسـلامی متوسل شده است .
این مقاله با بهـره گیـری از روش پژوهش تحلیل مضمون و چارچوب نظری مکتب کپنهاگ به واکاوی انواع مخاطبـان در فرایند امنیتی کردن ایران توسط ایالات متحده بعد از انقلاب اسلامی پرداخته است .
پرداختن به مخاطبان کنش گفتاری ایالات متحده برای امنیتی کردن جمهوری اسـلامی ایـران و میزان پذیرش تهدید بودن ایران در میان انواع مخاطبان از نوآوری های این پژوهش است .
پذیرش تهدیدات امنیتـی از سوی مخاطب خود به سه عامل مهم یعنی موفقیت در کنش گفتاری ، ماهیت ، ظرفیت و منـافع مخاطبان ، میزان سرمایه اجتماعی بازیگر امنیتی ساز و شکل گیری جبهه مقابل آن بستگی دارد.
براساس گزاره های مکتب کپنهاگ ، فرایند امنیتی سازی تا زمـانی کـه میان مرجع امنیتی ساز و مخاطب درباره تهدید بودن یک مسئله ، مفاهمه ای ایجاد نشود، امنیتـی کردن به نتیجه نرسیده است .
Kirk, Mark Steven (2011), Iran Human Rights and Democracy Promotion Act of 2011, S.