چکیده:
«متاورس» پدیدار فناورانهای است که به تازگی مورد توجه ویژهی عموم و خصوص جامعه قرار گرفته است. این پدیدار نوظهور که بر پایهی چند فناوری پیشرو در حوزهی اطلاعات و ارتباطات ایجاد میشود و بیشتر به مرحلهی ایده نزدیک است تا به مرحلهی اجرا، پرسشهای بسیاری را برانگیخته است؛ از پرسشهایی در خصوص چیستی و چگونگی این پدیدار تا پرسشهایی از کارکردهای متنوع و آثار مختلف آن. در مقام پاسخ به پرسش از چیستی متاورس، پاسخهای متنوعی داده شده که البته عمدهی این پاسخها از منظری فنی مطرح گردیدهاند. ما در این نوشتار با استفاده از مفهوم فلسفی «زیستجهان» و تحلیل پدیدارشناسانهی ادموند هوسرل، فیلسوف برجستۀ آلمانی، به دنبال تعمیق پاسخ به پرسش از چیستی متاورس هستیم و با مدد از نگرشی فلسفی به این پرسش راهبردی، تلاش کردهایم برداشتی از سرشت متاورس ارائه نماییم که با صرف پاسخهای فنی و رایج، حاصل نخواهد شد. در این مقاله، پس از یک توضیح فنی درباره متاورس و مروری بر ادبیات پدیدارشناسی آن، نوآوری نظری خود را توضیح داده و با معرفی متاورس به عنوان «زیستجهان مصنوعی»، تقابل آن با «زیستجهان سنتی-طبیعی» را تبیین میکنیم. در پایان، به نتایج این نگاه پدیدارشناختی به متاورس و اثر سیاستگذارانه آن اشاره مینماییم.
“Metaverse” is a technological phenomenon that has attracted the special attention of the public and the elite. This new phenomenon, which is based on several new emerging technologies in the fields of information and communication, and which is more near to idea than implementation, has brought several questions about; from questions about the nature of this phenomenon to questions about its various functions and effects. In answer to the question about the nature of metaverse various answers have been given, most of which are technical ones. In this article, we tend to deepen the answer to the question about the nature of metaverse, using the philosophical concept of “Lifeworld” and phenomenological analysis of Edmund Husserl, the eminent German philosopher and with the help of a philosophical approach to this strategic question, we have tried to provide an understanding of the nature of metaverse, not achieved by common technical answers alone. In this, after a technical explanation about the metaverse and a review of its phenomenology literature, we explain our theoretical innovation, and by introducing the metaverse as an "Artificial Lifeworld", explain its contrast with the "Traditional-Natural Lifeworld". at the end, we point out the results of this phenomenological approach to the metaverse and its effect on metaverse policy.
خلاصه ماشینی:
لیکن نوآوری نوشتار پیش رو در اینست که ویژگی های مشـترک مهمی میان زیست جهان و متاورس را مورد اشاره قرار مـی دهـد کـه جسـارت ایـن اسـتفاده ی استعاری را به نویسندگان این نوشتار داده است .
Ibid, p): من - مصنوع فنی ← جهان حال با اتکا به دو مفهوم نظریه باری مشاهده و میانجیگری ، می توان زیست جهان را به سـان عینکی دید که در ارتباط جهان وند آن با جهان مُدرَک ، با عنایت به تقـدم آن در رابطـه ادراکـی جهان وند-جهان مُدرَک ، نقشی انکارناپذیر دارد؛ به نحوی کـه حتـی مـی تـوان رابطـه نمـادین بدنمندی را برای این رابطه ی ادراکی به میانجیگری زیست جهان ، به ترتیب زیر تکرار نمود: جهان وند-زیست جهان ← جهان (مُدرَک ) متاورس نیز به سان زیست جهان ، دارای چنین نقشی در قبال ادراک جهان وند١٣ خود است .
رمزارز و نماده هـای بـی تـا بـه عنـوان دو محصـول مهـم فناورانه ی زنجیره بلوکی ، بدلیل تمرکززدایی (Decentralization) ویژه و نیز استقلال از نهادهـای اجتماعی و ملّی کشورها، این دستاورد مهم را برای زیست جهان مصنوعی متاورس بـه ارمغـان آورده اند که حتی نیاز کاربران متاورس را به سازوکارهای مالی رایج در زیسـت جهـان سـنتی - طبیعی کم کرده اند.
6. The Phenomenology of Real and Virtual Places هر چند متاورس متفاوت از یک «مکان مجازی » صرف است ، لیکن به دلیل قرابت ویژه ی این دو مفهوم ، می توان پدیدارشناسی مکان های مجازی را کارآمد برای پدیدارشناسی متاورس دانست .