چکیده:
به گمان بسیاری از تحلیلگران ایرانی، این کشور در روابط خود با چین در دوران تحریم گرفتار سوء استفاده طرف چینی از این شرایط گردید. چینیها نیز معتقداند که بیش از حد امکان ماندن پای تحریمها و دوستی خود با ایران ایستاده و هزینه-های زیادی را در برابر فضای بینالمللی و غرب پرداخت کردهاند. لذا جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین ضمن داشتن ظرفیتهای بسیار مطلوب در نسبت با نیازمندیهای یکدیگر، چالشهایی نیز در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارند که این چالشها موضوع ما برای بررسی در مقاله حاضر است. در این پژوهش چالشهای روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین را در قالب چارچوب نظری ژئوپلیتیکی، با رویکرد تاثیرات ژئوپلیتیک فرهنگی بر سیاست خارجی دو کشور و با روش تحقیق کاربردی و تحلیل کیفی مورد بررسی دادهایم و نتیجهگیری کردهایم که لازم است جمهوری اسلامی ایران در دیپلماسی خود در قبال چین الگوهای فرهنگی و تمدنی را بیشتر مورد توجه قرار دهد و همچنین با گفتگو، برگزاری نشستهای هماندیشی مشترک، تقویت دیپلماسی علمی و روابط گسترده نخبگانی میان اندیشمندان، سیاستمداران و اساتید دو کشور ذهنیت هر دو طرف را هرچه بیشتر به هم نزدیکتر و قابل درک کند تا چالشهای مرور شده در این مقاله رفع و روابط دو کشور هموار و عمیقتر شود.
According to many Iranian analysts, this country was caught in the abuse of this situation by the Chinese side in its relations with China during the sanctions period. The Chinese also believe that they have stood by the sanctions and their friendship with Iran as much as possible and have paid a lot of costs in front of the international environment and the West. Therefore, the Islamic Republic of Iran and the People's Republic of China, while having very favorable capacities in relation to each other's needs, also have challenges in the political, economic, and cultural fields, and these challenges are the subject of our analysis in this article. . In this research, we have examined the challenges of relations between the Islamic Republic of Iran and the People's Republic of China in the form of a geopolitical theoretical framework, with the approach of cultural geopolitical effects on the foreign policy of the two countries, and with the method of applied research and qualitative analysis, and we have drawn conclusions. We believe that it is necessary for the Islamic Republic of Iran to pay more attention to cultural and civilizational patterns in its diplomacy towards China, as well as through dialogue, holding joint think-tank meetings, strengthening scientific diplomacy and extensive elite relations between thinkers and politicians. And the professors of the two countries will make the mentality of both sides closer and more understandable so that the challenges reviewed in this article will be solved and the relations between the two countries will be smooth and deeper.
خلاصه ماشینی:
در این پژوهش چالشهای روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین را در قالب چارچوب نظری ژئوپلیتیکی، با رویکرد تاثیرات ژئوپلیتیک فرهنگی بر سیاست خارجی دو کشور و با روش تحقیق کاربردی و تحلیل کیفی مورد بررسی دادهایم و نتیجهگیری کردهایم که لازم است جمهوری اسلامی ایران در دیپلماسی خود در قبال چین الگوهای فرهنگی و تمدنی را بیشتر مورد توجه قرار دهد و همچنین با گفتگو، برگزاری نشستهای هماندیشی مشترک، تقویت دیپلماسی علمی و روابط گسترده نخبگانی میان اندیشمندان، سیاستمداران و اساتید دو کشور ذهنیت هر دو طرف را هرچه بیشتر به هم نزدیکتر و قابل درک کند تا چالشهای مرور شده در این مقاله رفع و روابط دو کشور هموار و عمیقتر شود.
فریبرز ارغوانی در این باره استدلال میکند که با در نظرگیری تکثر هویتی چین از یکسو و روندهای حاکم بر روابط دو کشور در دوران بعد از انقلاب اسلامی ایران و وجود انتظار به خصوص از جانب ایران برای گستردهتر شدن همکاری دو کشور این پرسش فراروی ذهن ناظران مسائل بینالمللی قرار میگیرد که چرا با وجود تمایل ایران به ایجاد یک رابطه مبتنی بر همکاری راهبردی، جمهوری خلق چین به سمت ایجاد این نوع از همکاری حرکت نکرده است؟ هویت بینالمللی به تعریف و تصور و تعیین یک کشور نسبت به جایگاه خود در نظام بینالملل است.
پس قطعا چین در این زمینههای خارجی و حضور منطقهای ایران در جهان شریک مناسبی برای ایران نخواهد بود و جمهوری اسلامی میبایست در حوزههای فرهنگی و اقتصادی با چین روابط نزدیک و راهبردی برای خود تعریف کند.