چکیده:
بیان مسئله:
ازآنجاکه هدف بنیادی منظر شهری تاریخی مبنایی از درک و رویکردی یکپارچه برای تشخیص، ارزیابی، حفاظت و مدیریت مناظر شهری تاریخی است، شناسایی پتانسیل ها و ارزش های مادی و معنوی که شخصیت تاریخی شهر را شکل می دهند از نخستین مفاهیمی هستند که در قالب مناظر شهری مورد شناسایی قرار می گیرند و پس از آن به رسمیت شناخته می شوند. تا کنون تحقیقات ارجمندی، در مورد معماری ایرانی، باغسازی و نظرگاه درون باغ ها یا کوشک ها انجام گرفته است. اما در مورد نقاط دیدگاهی یا نظرگاه های شهری به عنوان یکی از وجوه ارزشی منظر شهری به طور مستقل پرداخته نشده است؛ البته، در گزارش های تاریخی و یادداشت های اروپاییان در مورد اصفهان، اهمیت این نقاط از نظر دور نمانده و به طور ضمنی مورد اشاره قرار گرفته اند. نظرگاه های شهری، از آن جهت حایز اهمیت اند که در فهم و ادراک مناظر و رابطه دو سویه ناظر و منظره موثر و لازم هستند. ازآنجاکه بیشترین توسعه شهری اصفهان در دوره صفوی رخ داده و سرمشق مناسبی برای دستورالعمل سازی تولیدات معماری و کیفیت های منظرین در دیگر شهرهای ایران شده است به عنوان بستر مطالعات این تحقیق موردتوجه قرار گرفته است. اصفهان که تجربه پایتختی دو دوره تاریخی را داشته، امروزه بسیاری از عمارت ها و عناصر منظر شهری خود را از دست داده یا دچار تغییرات عمده شهرسازی شده است. بنابر شواهد موجود آنچه از منظر شهری تاریخی اصفهان برجای است عمدتا از پایتختی دوره صفوی است.
هدف پژوهش:
مقاله حاضر تلاش دارد تا به شناسایی مفاهیم و شان نظرگاهی فراورده های معماری شهری در ساخت پایتخت صفویان بپردازد.
روش پژوهش:
این مقاله در بستر مطالعات کتابخانه ای و میدانی با استناد به متون تاریخی، تدقیق گزارش ها و مفاهیم رایج و نافذ در ادبیات معماری شهری و شواهد برجامانده از دوره صفویه به شناسایی و خوانش معماری نظرگاهی اصفهان صفوی می پردازد.
نتیجه گیری
بررسی ها روی فراورده های معماری شهری اصفهان نشان می دهد که طراحان صفوی اراده ای قوی برای هم آغوشی فضاهای شهری با طبیعت داشته و با انتخاب هندسه مستطیل، ایجاد نهرهای آب و کاشت ردیف درختان در همه فضاهای شهری، خواستی موکد در ساخت مکان هایی با خصلت باغ داشتند. ازاین رو اصفهان را چون باغی گسترده و فراورده های معماری شهری را نیم باز و نیم بسته به مثابه نظرگاه طراحی و به اجرا درآورده اند و این تصور متجلی می شود که «کهن الگوی باغ ایرانی سرمشقی برای معماری شهری صفوی و نیز اصفهان صفوی شهری برای نظاره بوده است».
خلاصه ماشینی:
ازآنجاکه بيشترين توسعۀ شهري اصفهان در دورۀ صفوي رخ داده و سرمشق مناسبي براي دستورالعملسازي توليدات معماري و كيفيتهاي منظرين در ديگر شهرهاي ايران شده است بهعنوان بستر مطالعات اين تحقيق موردتوجه قرار گرفته است.
روش تحقيق اين مقاله براي خوانش شأن نظرگاهي در معماری صفوي با تمركز بر ادبیات رايج دورة صفوي همچنين گزارشهاي تاريخي موجود كه نتيجة ادراك و تفسير مخاطبان است در بستر مطالعات كتابخانهاي و با تدقيق و بازخواني شواهد بجامانده از منظر شهري تاريخي اصفهان بهصورت ميداني و در قالب تحقيقي توصيفي - تحليلي به انجام رسيده است.
پلهاي ساختهشده روي زايندهرود از نظر طراحي، ساختار، فرم، تزيينات و كاركرد با پلهاي پيشين تفاوت داشته، بهگونهای كه در تداوم با سيما و منظر شهر اصفهان صفوي شکل گرفته و آنها را به نظرگاهي عمومي با كاركرد اجتماعي براي ديدار مناظر رودخانه و طبيعت پيرامون تبديل كرده است.
اين تدبير علاوه بر نقش سازهاي كه دارد از نظر عملكردي جهت نظرگاههايي معين با ديدي سهسويه براي بهرهمندي از منظر رودخانه و طبيعت پيرامون آن طراحي شده است.
پلهاي ساختهشده روي زايندهرود هم از نظر طراحي، ساختار، فرم، تزيينات و كاركرد با پلهاي پيشين تفاوت داشت بهگونهای كه در تداوم چهارباغ و منظر شهر اصفهان صفوي شکل گرفته و آنها را بهعنوان مكانهايي نظرگاهي با كاركرد اجتماعي براي ديدار مناظر رودخانه و طبيعت پيرامون تبديل كرده است.
اين تدبير علاوه بر نقش سازهاي از نظر عملكردي جهت نظرگاههايي معين با ديدي سهسويه براي بهرهمندي از منظر رودخانه و طبيعت پيرامون آن طراحي شده است.