چکیده:
سه نظر اصلی دربارۀ سجده بر کاغذ، بین فقها مطرح است: صحت سجده بر هر کاغذ؛ صحت سجده بر کاغذی که سجده بر مادۀ اولیهاش صحیح باشد؛ و صحت سجده تنها بر کاغذی که منشأ گیاهی داشته باشد. در این مقاله ضمن بررسی تفاوت قرطاس و کاغذ، سیر تاریخی ساخت هرکدام، شیوع بهکارگیری الفاظ هر یک از آنها در زمان صدور روایات، و مواد مورد استفاده در تولید کاغذ و مفاد روایات روشن خواهد شد که در زمان صدور روایات، «قرطاس» غیر از «کاغذ» بوده و این دو عنوان مترادف هم نبودهاند. برای سجده بر قرطاس مانعی وجود ندارد؛ اما کاغذ -که از مواد مختلفی مانند پوست درخت توت، بامبو، پنبه، کتان، کنف و... تولید میشده است- با توجه به استحاله نشدن مواد اولیه در فرایند ساخت کاغذ، عنوان جدیدی در جنس سجدهگاه محسوب نمیشود. از طرف دیگر، بهدلیل اجمالی که در تکروایت مربوط به سجده بر کاغذ وجود دارد، اطلاق آن احراز نمیشود؛ بنابراین روایت امکان تخصیص یا معارضه با قواعد کلی جنس محل سجده را نخواهد داشت. در نتیجه سجده بر کاغذ، تابع ضوابط کلی جنس محل سجده خواهد بود.
هناک ثلاثه اقوال ريیسیه فی السجود علی الورق بین الفقهاء: صحه السجود علی ای ورقه، صحه السجود علی ورقه یصح السجود علی مادتها المکونه، و صحه السجود علی ورق من اصل نباتی فحسب. فی هذا المقال، من خلال دراسه الفرق بین القرطاس والورق، والمسار التاریخی لانتاج کل منهما، وشیوع استخدام الفاظ کل منهما وقت اصدار الروایات، والمواد المستخدمه فی انتاج الورق ومفاد الروایات سیتم توضیح انه فی وقت اصدار الروایات، کان «القرطاس» غیر «الورق» وهذان العنوانان لم یکونا مترادفین. لا مانع من السجود علی القرطاس، لکن الورق -الذی کان یتم انتاجه من مواد مختلفه مثل لحاء التوت، والخیزران، والقطن، والکتان، والقنب و... بالنظر الی عدم استحاله المواد الخام فی عملیه انتاج الورق، فانه لا یعتبر عنوانا جدیدا فی جنس المسجود علیه. من ناحیه اخری، بسبب الاجمال الموجود فی الروایه الواحده المتعلقه بالسجود علی الورق، لایتم التحقق من اطلاقها؛ لذلک لا تکون للروایه امکانیه تخصیص او معارضه القواعد العامه لجنس المسجود علیه. ونتیجه لذلک، یخضع السجود علی الورق للقواعد العامه لموضع السجود.
خلاصه ماشینی:
2 گروه سوم تنها سجده بر کاغذ تولید شده از گیاهی را صحیح میدانند که سجده بر آن گیاه صحیح باشد؛ مانند شهید اول، محقق کرکی و شهید ثانی در برخی دیگر از آثارشان، و آقایان بروجردی، محقق داماد، حکیم و وحید طوسی، المبسوط، ج1، ص90؛ طوسی، النهاية، ص102؛ محقق حلی، شرائع الإسلام، ج1، ص63؛ محقق حلی، المختصر النافع، ج1، ص27؛ حلی، تحرير الأحكام، ج1، ص218؛ همو، إرشاد الأذهان، ج1، ص248؛ همو، منتهی المطلب، ج4، ص363؛ شهید ثانی، الروضة البهية، ج1، ص557؛ همو، مسالك الأفهام، ج1، ص179؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ج7، ص247؛ بهبهانی، مصابيح الظلام، ج8، ص37؛ طباطبایی، رياض المسائل، ج3، ص47؛ نجفی، جواهر الكلام، ج8، ص430؛ یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص591؛ خمینی، تحرير الوسيلة، ج1، ص150؛ خویی، منهاج الصالحين، ج1، ص145؛ همو، موسوعة الإمام الخوئي، ج13، ص133؛ تبریزی، منهاج الصالحين، ج1، ص150؛ یزدی، العروة الوثقی مع التعليقات، ج1، ص490.
برخی از علما، عطف این تقریباً عمدۀ فقها از قرن 11ق به بعد، چنین رویکری دارند: اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ج2، ص121؛ عاملی، مدارك الأحكام، ج3، ص249؛ فیض کاشانی، معتصم الشيعة، ج3، ص104؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ج7، ص247؛ نجفی، جواهر الكلام، ج8، ص430؛ همدانی، مصباح الفقيه، ج11، ص195؛ بروجردی، نهاية التقرير، ج1، ص473؛ حکیم، مستمسك العروة الوثقی، ج5، ص488؛ خوانساری، جامع المدارك، ج1، ص303؛ خویی، موسوعة الإمام الخوئي، ج13، ص133؛ اراکی، كتاب الصلاة، ج1، ص355؛ فاضل لنکرانی، تفصيل الشريعة (کتاب الصلاة)، ص427؛ روحانی، فقه الصادق، ج4، ص279 و ....