چکیده:
در صد سال اخیر برخی شرق شناسان نظریه های گوناگونی درباره گوران مطرح کرده اند که با روایت منابع تاریخی عربی و فارسی همخوانی ندارند. یکی از برجسته ترین شرق شناسان این دوره ولادیمیر مینورسکی است که نظریه او بازتاب زیادی در محافل آکادمیک و عمومی داشتهاست. نظریه مینورسکی بر سه مبنای نفی هویت کردی گوران؛ مهاجرت گورانها از گیلان و دیلمان به کردستان؛ و وجود زبان مستقل گورانی بنیان نهاده شدهاست. هدف این مقاله که با روش تاریخی نوشته شده، بازخوانی و نقد مبانی این نظریه از منظر تاریخی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مینورسکی با نگاهی تقلیل گرا و گزینش سلیقه ای منابع به تفسیر مطلوب و دلخواه خود از آنها پرداخته و همین کار سبب بروز تناقض های زیادی در نظریه او شدهاست؛ بر همین اساس مشخص شد که برخلاف نظریه او منابع تاریخی ضمن تأکید بر کردبودن گورانها شواهد دقیقی مبنی بر مهاجرت آنان از سواحل دریای خزر ارائه ندادهاند.
In the last hundred years, some orientalists have been formulated different theories about Goran, which do not agree with the narration of Arabic and Persian historical sources. One of the most prominent Oriental scholars of this period is Vladimir Minorsky, whose theory has been widely reflected in academic and public circles. Minorsky's theory is based on three bases: the denial of Goran Kurdish identity, the migration of Gorans from Gilan and Deylaman to Kurdistan, and the existence of an independent Goran language. The main problem of this research, which is written with a historical method, is to review and criticize the foundations of this theory from a historical approach. The findings of the research show that Minorsky interpreted the sources with a reductionist view and selected them according to his own preferences, and this has caused many contradictions in his theory. So, in contrary to his theory, historical sources, while emphasizing the Kurdishness of Gorans, did not provide accurate evidence that they migrated from the shores of the Caspian Sea.
خلاصه ماشینی:
بازخوانی و نقد تاریخی نظریه مینورسکی درباره گوران و پیوند آن با گیلان و ١ کناره های دریای خزر ٢ اسماعیل شمس استادیار گروه تاریخ ، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران ، ایران چکیده در صد سال اخیر برخی شرق شناسان نظریه های گوناگونی درباره گوران مطرح کرده اند که با روایت منابع تاریخی عربی و فارسی همخوانی ندارند.
باوجود این دو دیدگاه ، دیدگاه سومی وجود دارد که ضمن نقد تو̈iمان دو نظریه پیشین ، گوران ها را بخشی از مردم کرد و زبان و فرهنگ کردی میداند که بر پایه شواهد تاریخی برای سده های متوالی در سرزمین کنونی خود ساکن بوده اند (فواد حه مه خورشید، ۱۳۸۲: ١٣٥- ١٤٠؛ ایگلتون ، ۲۰۰۷: ۲۶، ۵۲؛ ١٦-١ :١٩٩٣ ,Leezenberg).
نکته دیگر درباره مینورسکی این است که هرچند او را از خاورشناسان بزرگ سده ۲۰م و تحت تƟثیر سنت شرق شناسی دانسته اند (رضوی، ۱۳۴۵: ٣٤١ -٣٤٢ )، اما خود او در یک سخنرانی در دانشگاه تهران در هفتاد و هفتمین سال زندگیاش سنت شرق شناسی را زیر س̀oال برد و از این که خودش روزگاری تحت تƟثیر آن بوده و آثاری مانند اهل حق را در چارچوب آن نوشته است (١٩٣٨ ,Minorsky) اظهار پشیمانی نمود (مینورسکی، ۱۳۳۳: ٤٢ -٤٧).
یافته های این پژوهش نشان میدهد که بحث مینورسکی درباره کرد نبودن گوران ها و مهاجرت آنان از گیلان نادرست است و گوران بخشی از مردمان کرد بوده وهمراه با دیگر طوایف کرد در کردستان زندگی کرده اند.