چکیده:
هدف این مقاله، شناخت شکل مسلط رابطه دولت و اقوام در ایران پیشامدرن است. نوع رابطه دولت و اقوام در ایران مفهومی ایستا نبوده و تحت تأثیر تحول ساخت دولت و قدرت دچار دگرگونیهایی شده است. از این رو پرسش اصلی این مقاله درباره چیستی رابطه دولت و اقوام در دوره یاد شده است. به نظر می رسد در ایران پیشامدرن به دلیل ساخت پراکنده قدرت از میان سه شکل رابطه دولت و اقوام؛ همکاری، رقابت و منازعه سهم "همکاری" در قالب تبادل منابع قدرت بین دولت مرکزی و هستههای قدرت محلی، برجستهتر بوده است. در این مقاله از نظریه ساختار فرصت سیاسی به عنوان چارچوب تحلیلی مختار برای تبیین شکل مسلط تعامل دولت و اقوام استفاده شده است. همکاری و مساعدت اقوام با دولت در تعیین مرزهای ایران به صورت موردی در قراردادهای گُلد اسمید بررسی و نشان داده است. روش این پژوهش تبیینی - تاریخی است.
The purpose of this article is to know the dominant form of the relationship between the state and Ethnicities in pre-modern Iran.The type of relationship between the State and Ethnicities in Iran is not a static concept and has undergone transformations under the influence of the evolution of State and power. hence, the main question of this article is about quiddity the relationship between the State and the Ethnicities in the mentioned period. It seams in pre-modern Iran, due to the scattered construction of power among the three forms of relationship between the State and the Ethnicities; Cooperation, competition and conflict The contribution of "cooperation" has been more prominent in the form of exchange of power resources between the central State and local power cores. In this article, the theory of political opportunity structure has been used as selected analytical framework to explain the dominant form of interaction between the State and Ethnicities. The cooperation and assistance of the Ethnicities with the State in the determination of Iran's borders has been examined and shown in the case of the Goldsmith Treaties. The method of this research is historical explanation.
خلاصه ماشینی:
این رویکـرد دوتوکـویلی بـا یک برداشت تکثرگرایانه پیوند می خـورد کـه بـر اسـاس آن تسـهیل مشـارکت در قـدرت یـا دسترس پذیری نهادهای دولت برای گروه های سیاسی ضـمن اینکـه اسـتفاده از اسـتراتژی هـای خشونت آمیز جهت پیگیری مطالبات توسـط گـروه هـای سیاسـی را بـلا موضـوع مـی کنـد در بلندمدت با کاستن از روابط نامتقارن قدرت بین دولت و گروه های سیاسی اجماع ارزشی را در ساختار رابطه ای دولت و اقوام افزایش می دهد.
٣. نوسانات الگوی تعامل دولت و اقوام در ایران پیشامدرن با کاربست نظریه ساختارفرصت های سیاسی و انواع تعامل مرتبط بر آن در محیط سیاسی ایران سنتی ، امکان واکاوی و تحلیل نوع رابطه دولت و اقوام و پاسخ به این پرسش فراهم مـی شـود که با توجه به ساخت قدرت دولـت در ایـران پیشـامدرن ، کـنش هـا و واکـنش هـای دولـت و قومیت ها از چه شکل غالبی پیروی کرده و عوامل مؤثر بر آن چه بوده است .
حاصل این تعامل و رابطه متقابل ، شـکل گیـری سـاختار سیاسـی و دولتی بوده است که اصولاً بر پایه تناسب قدرت سیاسی و همکاری بین دولت و قـدرت هـای محلی یا اقوام استوار بود.
حاصل این تعامل و رابطه متقابل ، شکل گیری ساختارسیاسی و دولتی بوده است که اصولاً بر پایه همکاری و تناسب قدرت سیاسی بین دولت و قدرت های محلی (اقوام ) استوار بود.