چکیده:
داستانهای عامیانه، از جنبهها و ابعاد مختلف، از جمله بُعد بلاغی شایستۀ بررسی هستند. در این مقاله، سه داستان کُردی «شورمحمود و مرزینگان»، «شیخ فرخ و خاتون استی» و «شیخ صنعان» که بهاهتمام قادر فتّاحی قاضی گردآوری شده، از نظر بلاغی تحلیل و بررسی شده است. توصیفاتی که در این داستانها آمده، متناسب با اندیشه و زندگی گویشوران کُرد، جلوههای بلاغی ویژهای یافته است. ضمن بررسی بلاغی توصیفات داستانهای مذکور، آنها را با نمونههای مشابه در متون نظم فارسی و اشعار عامیانه تطبیق دادهایم. حاصل این تحلیل و تطبیقها آن است که این سه منظومۀ عامیانۀ کُردی از نظر فکری و زبانی، شباهت زیادی به سبک دورۀ خراسانی دارند و بهلحاظ انواع ادبی نیز از نوع غنایی هستند؛ امّا در مقایسه با نمونههای متون نظم فارسی، عنصر تشبیه در آنها بسامد زیادی دارد. جستوجوهای بیشتر در تحلیل بلاغی داستانهای مذکور نشان داد بلاغت تشبیهمحور این داستانها با بلاغت اشعار عامیانه، بهویژه دوبیتیهای عامیانه، همانندیهایی دارد؛ امّا نمونههای متعدّدی نیز در این داستانها وجود دارد که خاص و منحصربهفرد است و در حدود جستوجوی نگارندگان، مشابهی برای آنها در ادبیات رسمی و اشعار عامیانه یافت نشد.
Folk tales can be explored from different aspects and dimensions, including rhetorical dimension. In this article, three Kurdish stories of "Shoor Mahmud and Marzingan", "Sheikh Farrokh and Khatun Esti" and "Shaykh Sanan" which have been compiled by Qaderi Fattahi Qaderi have been analyzed and analyzed rhetorically. The descriptions mentioned in these stories have found special rhetorical effects in accordance with the thoughts and lives of Kurdish speakers. In addition to rhetorical study of the descriptions of these stories, we have adapted them to similar examples in Persian order texts and folk poetry. The result of this analysis and adaptation is that these three Kurdish folk systems are intellectually and linguistically similar to the Khorasani style and are rich in terms of literary types, but in comparison with the examples of Persian order texts, the simile element has a higher frequency in them.Further searches in the rhetorical analysis of these stories showed that the simile-driven rhetoric of these stories has similarities with the rhetoric of folk lyrics, especially folk dobits, but there are also several cases in these stories that are special and unique and there are not about the same authors searching for them in official literature and folk poetry.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله ، سه داستان کردي «شورمحمود و مرزينگان »، «شيخ فرخ و خاتون استي» و «شيخ صنعان » که به اهتمام قادر فتاحي قاضي گردآوري شده ، از نظر بلاغي تحليل و بررسي شده است .
حاصل اين تحليل و تطبيق ها آن است که اين سه منظومۀ عاميانۀ کردي از نظر فکري و زباني، شباهت زيادي به سبک دورة خراساني دارند و به لحاظ انواع ادبي نيز از نوع غنايي هستند؛ اما در مقايسه با نمونه هاي متون نظم فارسي، عنصر تشبيه در آن ها بسامد زيادي دارد.
جست وجوهاي بيشتر در تحليل بلاغي داستان هاي مذکور نشان داد بلاغت تشبيه محور اين داستان ها با بلاغت اشعار عاميانه ، به ويژه دوبيتيهاي عاميانه ، هماننديهايي دارد؛ اما نمونه هاي متعددي نيز در اين داستان ها وجود دارد که خاص و منحصربه فرد است و در حدود جست وجوي نگارندگان ، مشابهي براي آن ها در ادبيات رسمي و اشعار عاميانه يافت نشد.
در اين پژوهش ، سه داستان «شورمحمود و مرزينگان »، «شيخ صنعان » و «شيخ فرخ و خاتون استي» را که متعلق به ادبيات فولکلور غنايي کردي است ، از نظر تعبيرات و توصيفات متناسب با فرهنگ و اقليم مردمان کرد، بررسي و تحليل ميکنيم .
گفتني است اين تعبيرات و توصيفات در نمونه هاي غنايي مشابه فارسي نظير ندارد و اين باعث ميشود با بررسي آن ها به نگرش و ديدگاه خاص اين گويشوران پي ببريم ؛ بنابراين ، آن دسته از توصيفاتي را مدنظر قرار ميدهيم که ويژة گويش کردي و حاصل فرهنگ ، اقليم و نوع زندگي خاص اين گويشوران در مقايسه با ساير مردمان است .