چکیده:
بشاکردی (بشکردی) نام گویش رایج در منطقۀ جنوب استان کرمان و شرق هرمزگان است که شهرستانهای رودبار جنوب، عنبرآباد، کهنوج، منوجان، قلعه گنج، فاریاب، میناب، سندرک، هشتبندی، بشاکرد و مارز را در بر میگیرد. گویش بشاکردی، یکی از گویشهای گروه زبانها و گویشهای ایرانی جنوب غربی است. اگرچه از نظر ردهشناسی، گویش بشاکردی و زبان فارسی همگروه هستند، درک متقابل بین گویشوران آنها امکان پذیر نیست. موضوع این مقاله، بررسی دستگاه آوایی و صرف فعل در گویش بشاکردی است و هدف از آن، شناخت ویژگیهای آوایی و صرفی آن است. ویژگی این گویش از نظر نظام آوایی، کاربرد مصوّتهای مرکّب ie وue و صامتهای لبیشدۀ xw وgw است. نگارندگان کوشیدهاند با بیان ویژگیهای مهم این گویش، بهویژه در مقایسه با فارسی معیار، توصیف کوتاه و دقیقی از آن ارایه دهند و وجوه اشتراک و افتراق دستگاه فعل در این گویش را با فارسی معیار بررسی نمایند. براساس یافتههای این تحقیق، بارزترین ویژگی این گویش، از نظر دستوری، کاربرد ساخت ارگاتیو در صرف ماضی افعال متعدی است.
Bashakardi is a common dialect in the southern of Kerman province and eastern Hormozgan which includes the towns: South Rudbar, Anbarabad, Kahnouj, Manojan, Qaleganj, Fareyab, Minab, Senderk, Hashtbandi, Bashakard and Marz. Beshkardi dialect is one of the vernaculars belonging to the group of southwestern Iranian languages and dialects. Although in terms of taxonomy, Bashkardian dialect and Persian language are in the same group, but, mutual understanding between their speakers is not possible. The subject of this article is the investigation of the verb structure in "Bashkardi dialect", and its purpose is to know its phonetic and morphological features. The author tried to give a short but accurate description of this dialect by expressing the important features of it, especially compared to standard Persian, and representing the similarities and differences of the verb system in this dialect with standard Farsi. Based on the findings of this research, the most obvious characteristic of this dialect, in terms of grammar, is the use of ergative construction in the past tense of transitive verbs.
خلاصه ماشینی:
زبان بلوچی بهعنوان یکی زبانهای ایرانی که نسبتاً ساختار کهن خود را حفظ کرده و دارای گنجینهای کهن از واژههای ایرانی است و کمتر مورد هجوم واژههای بیگانه قرار گرفته است، میتواند در این زمینه راهنمای مناسبی باشد.
نگارندگان کوشیدهاند تا ضمن ارائۀ توصیفی کوتاه امّا دقیق از گویش، به این پرسش پاسخ دهند که مهمترین ویژگیهای دستگاه فعل در گویش بشاکردی چیست و وجوه اشتراک و افتراق آن با فارسی معیار کدام است؟ برخی از جداول مربوط به فعلها، براساس کتاب «ساخت زبان فارسی» اثر جلال رحیمیان تنظیم گردیده است.
«کلمۀ فعل قسمی از اقسام واژه است که دست کم سه و حداکثر هفت عنصر دارد که عبارتند از: 1ـ عنصر منفیساز 2ـ پیشوند فعلی 3ـ بن غیرگذشته 4ـ نشانۀ سببی 5ـ نشانۀ گذشته 6ـ افزونۀ شخص و عدد 7ـضمیر متصل مفعولی»(رحیمیان،1389: 50) و از آنجایی که بحث فعل در گویش بشاکردی مورد بحث است، بیشتر جای تأمّل، دقت و صرف وقت دارد، چون فعل در این زبان هم از لحاظ آوایی و هم ضمایر متصل و منفصل در ساختار جمله و ارتباط آنها با فعل، با زبان فارسی معیار تفاوت دارد.