چکیده:
نظریة بینامتنیت یکی از نظریههای نقد ادبی جدید است که متاثر از اندیشههای «میخائیل باختین» بوده و از سوی متفکرانی چون «ژولیا کریستوا»، «ژرار ژنت» و «رولان بارت» مطرح شده است. شاکلة اصلی این نظریه، بررسی چگونگی حضور و تاثیر متنهای گوناگون در یکدیگر است. کارکرد نظریة بینامتنیت نه تنها در نقد ادبی است، بلکه نقشی موثر در زیباییشناسی و تفسیر و تحلیل متن ادبی نیز دارد. در این پژوهش بینامتنیت را بهعنوان شگردی زیباییشناختی در شعر علی معلم دامغانی مطرح کرده، از آن در تفسیر و گشودن معنای شعر این شاعر بهره گرفته و نشان دادهایم که در شعر وی، بین افزایش کیفیت و کمیت نمادگرایی و افزایش کیفیت و کمیت بینامتنیت ارتباطی دوسویه برقرار است؛ در مثنویهای علی معلم افزایش بینامتنیتها به گسترده شدن جهان نمادین شعر او و افزایش نمادها به ازدیاد گفتوگوهای متنی شعر او با دیگر متون و اندیشهها انجامیده است. بینامتنیتهای موجود در شعر علی معلم شامل زمینههایی چون فلسفه و اندیشههای کهن، فلسفه، اندیشهها و مکاتب معاصر مثل کمونیسم، لیبرالیسم، مکتب تفکیک، نظریة ولایت فقیه، حکمت انسی، فلسفة اسلامی معاصر و... است که با رویکردهایی چون بینامتنیت مبتنی بر تاریخ، بینامتنیت با رویکرد پستمدرنیستی و بینامتنیت مبتنی بر ادبیات اعراب جاهلی برجسته شده است. در این جستار با توجه به گستردگی نقش زیباییشناختی اندیشههای فلسفی حکمت انسی فردید در ایجاد روابط بینامتنی با شعر علی معلم، از میان مکالمههای بسیار و مختلف با دیگر جهانهای فکری، تنها به تحلیل زیباییشناختی فضای گفتوگویی این ساحت فکری در شعر او پرداختهایم.
The theory of intertextuality is one of the new theories in the realm of literary criticism inspired by the ideas of Mikhail Bakhtin and developed by thinkers such as Julia Kristeva, Gerard Genette, and Roland Barthes. The main focus of this theory is to examine how different texts are present and effective in each other. The function of the theory of intertextuality is not only in literary criticism but also has an effective role in aesthetics and the interpretation and analysis of literary texts. In this study, intertextuality is proposed as an aesthetic orientation in the poetry of Ali Mo'alem Damghani; we used it in interpretation and decoding the meaning of his poem, and showed that there is a mutual reinforcing between increasing the quality and quantity of symbolism and increasing the quality and quantity of communicational intertextuality. In Mo'alem's Masnavi, the increase in intertextuality has led to the spread of the symbolic world of his poetry and the increase of symbols to the proliferation of his lyric conversations with other texts and thoughts. The intertextuality of Ali Mo'alem's poetry includes fields such as philosophy and ancient thought, philosophy, contemporary thoughts and schools such as communism, liberalism, separation school, the theory of Velayat-e Faqih, wisdom, contemporary philosophy, and so on; highlighted by approaches such as history-based intertextuality, intertextuality with the post-modernist approach and the intertextuality based on the Arabic literature before the Islamic era. In this essay, due to the widespread aesthetic role of the philosophical thoughts of Fardid in creating intertextual relations with the poetry of Ali Mo'alem, from among many conversations with other intellectual worlds, we only considered the aesthetic analysis of conversational space of this thought in his poetry.
خلاصه ماشینی:
1-2-2- بینامتنیت شعر علی معلّم با متون و اندیشۀ حکمت انسی و علم الاسمای تاریخی مرحوم دکتر سیّد احمد فردید، از مهمترین فیلسوفان معاصر هم مانند دکتر علی شریعتی، از متفکّران نوگرا و در عین حال سنّتگرایی است که تأثیر بسیاری بر نخبگان روزگار خود گذاشتهاست و سخنان و کتابهایش با شعر علی معلّم بینامتنیت دارد.
2-2-2- مثنوی «خضر هم از شکن زلف تو در گمراهی است» ردّپای اصطلاحات و نوع اصطلاحسازی فردید را در بسیاری از مثنویهای دورۀ دوم شاعری علی معلّم -آنچه پس از کتاب رجعت سرخ ستاره منتشر شدهاست- میبینیم که خود، نشان از تغییر اندک و تعمیق بسیار فضای فکری و مطالعاتی شاعر دارد.
بینامتنیت فکریِ نظریِ مهمّ دیگر شعر کلیله با محوریت اندیشۀ فردید، از این ابیات آغاز میشود: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} زیبایی بینامتنیت فردید در این سطرها و سطرهای اینچنینی، درونیکردن اندیشهها و متنهای بیرونی است، همراه با ادبیاتِ شاعرانه و اندیشۀ خاصّ خود شاعر و البتّه با رعایت منطق متن مبدأ.
دیگر بینامتنیت این سطرها هم ارجاع مصرع نخست بیت سوم -«ز دی مگوی که گفتند یاد دی مکنید»- به شعر معروفِ خیّام است: «روزی که گذشته است از او یاد مکن (خیّام، 1386)» در ادامه میخوانیم: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} در اینجا معلّم به جز طرح «دورۀ سلطۀ موضوعیّت نفسانی یا غربزدگی مضاعف» و تعبیر «امروز» به «روز ما» به معنای «عهد ما» و «روزگار انسانمحوری»، یکی دیگر از اندیشهها و اصطلاحات فردید در تفسیر شرایط و دوران غربزدگی؛ یعنی «حجاب» را در بیت: «به حق آنکه حبیب و محب و محبوب است/ که آدمی به خود اکنون ز دوست محجوب است»، با لحنی شاعرانه و عارفانه میآورد.