چکیده:
یکی از مضامین مهم در فلسفه سیاسی متاخر، نقد فلسفه تاریخ خطی مبتنی بر ایده پیشرفت بوده است. در نتیجه پژوهش های انجام شده در این باب در حوزه مطالعات پسا استعماری، آشکار شده که تاریخ خطی واجد پیش فرض های غرب محورانه ای بوده که در خدمت تاریخ واقعی سرکوب محذوفان غیر غربی بوده است. همچنین در این پژوهش ها، درباره عوامل انضمامی فروپاشی فلسفه تاریخ غربی مبتنی بر ایده پیشرفت و به دنبال آن امکان طرح «تاریخ محذوفان»، از زوال استعمار تا شکل گیری دولت های ملی بحث شده است. در این مقاله اما با ابتنای بر اندیشه فیلسوف پسامدرن معاصر، جانی واتیمو، تلاش می شود تا از صرف بحث انضمامی در این باب فراتر رفته، با نشان دادن نسبت فلسفه تاریخ مبتنی بر ایده پیشرفت با متافیزیک ریالیستی، نخست امتناع انتولوژیک «طرح تاریخ متافیزیکی عام و پیشرفت محور» آشکار شود. دوم بر این مبنا و به کمک نیهیلیسم هرمنوتیکی در اندیشه واتیمو، ایده پساتاریخ که همانا بیانگر امتناع انتولوژیک تاریخ خطی، ابژکتیو و عام پیشرفت بنیان است، به عنوان زمینه نظری امکان طرح تاریخ محذوفان ارائه شود.
The critique of the progress-based philosophy of history has been one of the most significant themes of the contemporary political philosophy. It has revealed, In the aftermath of the researches that have accomplished in the field of post-colonial studies, that unilinear history has heavy eurocentric presuppositions that have been at the service of the real history of the suppression of the non-western excluded people. Furthermore the concrete elements of the dissolution of the western progress- based history of philosophy and accordingly the possibility of proposing the history of the excluded such as the decline of the colonialism and the formation of nation-states have been discussed in these researches. In this paper, however, firstly we are trying, on the basis of the Thought of contemporary philosopher Gianni Vattimo, to go beyond the merely concrete discussion about this topic and reveal the ontological impossibility of metaphysical/ universal and progress-based philosophy of history, through demonstrating the relation between progress-based philosophy of history and objectivistic metaphysics. Secondly, on the basis of this point and through the hermeneutic nihilism, we want to present the idea of post-history as the theoretical ground for the possibility of proposing the history of the excluded.
خلاصه ماشینی:
از همین جهت ، این پژوهش درصدد آن است که از صرف تأکیـد بـر عوامـلِ انضمامی قوامبخشِ امتناع تاریخ عام و یا نتایج سیاسی، اجتماعی و اندیشـگانی آن فراتـر رفته ، بر مبنای اندیشۀ متفکر پست مدرن معاصر، یعنی جانی واتیمو، امتناع تاریخ خطـی و عامرًا در وجه فلسفی آن و بر بنیان نسبت آن با سنت متافیزیک رئالیستی غربی آشکار کند(٢)، تا اینگونه نخست تبیینی فلسفی از چرایی امتناع فلسفه تاریخ تک خطی/ تکـاملی و مبتنی بر ایده پیشرفت به دست آید و در وهلـه بعـدی و در پیونـد منطقـی بـا بحـث پیشین ، آن بنیان نظریای جست وجو شود که هم ارز با عوامـل انضـمامی امتنـاع تـاریخ خطی، زمینه امکان طرح «تاریخ محذوفان » در عصر پسـاتاریخ را -کـه همانـا عصـر امتنـاع انتولوژیک تاریخ عام و خطی است - دستیاب میکند.
به عبارت دیگر هرگونه بحث از امکان یا امتنـاع فلسـفه تـاریخ خطـی/ تکـاملی غربمحور، از حیث نظری تنها میتواند به عنوان امری عارض بر بحث از امکان یا امتناع متافیزیک قابل طرح باشد؛ زیرا به آن سبب که قائل شدن به چیزی چونان غایـت بـرای سیر تـاریخ خـود بـه تعبیـر جـانی واتیمـو تنهـا زاده از آن خودسـازی دوبـاره٣ شـالوده متافیزیکی است ، از این رو بحـث از غایـت تـاریخی نیـز خـود متوقـف بـر اثبـات امکـان شالودهای استعلایی برای هسـتی خواهـد بـود و طبیعـی اسـت کـه اگـر وجـود چنـین شالودهای به امتناع انتولوژیک دچار باشد، آنگاه هرگونه از فلسفه تاریخ متافیزیکی نیز به شکل پیشینی ممتنع خواهد بود.