چکیده:
همواره یکی ازمهمترین دغدغههای مدیران درسازمانها موضوع بهرهوری وراهکارهای افزایش آن بوده
است در هر سازمانی فعالیتهای گستردهای در راستای رسالت سازمانی، تعیین هدف و برنامهریزیهای
مدون انجام میشود، اما مدیران علیرغم تلاش بسیار به نتیجه مطلوب نمیرسند و اکثر برنامههایشان با
شکست مواجه میشود. هرچه مدیران سازمان سعی مینمایند تا بهرهوری را افزایش دهند عملا با کاهش
آن روبرو میشوند. این مدیران بر مبنای پارادایم نیوتنی عمل میکنند و تمام توان خود را به روی اهداف
متمرکز مینمایند و از ابزارها و تکنیکهای مختلف مدیریتی جهت کنترل و رسیدن به آن استفاده
میکنند، آنها به جمع افراد ارزش بیشتری قائلند تا تک تک پرسنل ولی در مقابل پارادایم کوانتومی،
مدیران خود را در برابر یک سیستم پیچیده میبینند. بنابراین هرآنچه در نگرش نیوتنی و یک برنامه خطی
کاربرد دارد در برابر یک پدیده کوانتومی جواب نخواهد داد. در این مقاله سعی داریم تا علاوه بر بررسی
نگرش نیوتنی و پارادایم کوانتومی راههای افزایش بهرهوری با رویکرد کوانتومی را مطرح کنیم. از این
مطالعه منتج میگردد که مدیریت کوانتومی از طریق ایجاد حس مسئولیت پذیری و تعهد در کارمندان و
پرسنل میتواند از تواناییها و استعدادهای افراد در راستای اهداف عالیه سازمان از جمله افزایش بهرهوری
به خوبی استفاده نماید. رمضانیان و والا ( ١٣٩٥ ) در بررسی رابطه مهارتهای کوانتومی بر بهرهوری کارکنان
به این نتیجه رسیدند که مهارتهای کوانتومی اثر معناداری بر بهرهوری کارکنان دارند.با توجه به نتایج مطالعه حاضر و نتایج مطالعات انجام شده در این زمینه میتوان بیان نمود که نظریه
کوانتومی مدیریت یک استعاره کوانتومی است و خدمتی است به اثربخشی مدیران که او را از تفکرات و
رفتارهای ماشینی و جبری به رفتارهای پویا، خلاق و اثربخش رهنمون میسازد (عظیمی ثانوی و رضوی،
١٣٩١ ) مهارتهای مدیریت کوانتومی خدمتی برای بالا بردن توان و اثربخشی مدیران و کارکنان است که
رویکردی باز، خلاق و پویا ارائه میدهد. بنابراین سازمانی که مدیریت کوانتومی را در دستور کار خود
قرار میدهد فرصتی برای کارمندان توانمند به وجود میآید که علاوه بر نوآوری و خلاقیت بتوانند با
.( تیمسازی و کمک به دیگر کارمندان باعث اثربخشی سازمان شوند (سوادگر و همکاران، ١٣95)