چکیده:
ازجمله مقررات مهم مالی، ارثبردن انسانها از یکدیگر درصورت وجود شرایط است که همواره در بین ملل و پیروان ادیان آسمانی رایج بوده است. در شریعت اسلامی با تشریع احکام دقیق، مراتب و طبقات ارثبَران و سهم هرکدام تبیین شده است. بر پایۀ عموم آیات ارث، همۀ افراد واجد شرایط، صرفنظر از وابستگی دینی، از یکدیگر ارث میبرند. این عمومات، بهاتفاق فقهای فریقین، با ادلهای قطعی، یعنی روایات دال بر ارثنبردن کافر از مسلمان، تخصیص خورده است؛ ولی دربارۀ ارثبری مسلمان از کافر، میان فقهای مذاهب اسلامی اختلافنظر وجود دارد. اکثر فقهای عامه معتقدند مسلمان از کافر ارث نمیبرد. فقهای امامیه و برخی از عامه معتقدند مسلمان از کافر ارث میبرد. نکتۀ اساسی این است که فقهای امامیه بهطور یکپارچه معتقدند باوجود وارث مسلمان، وارث کافر از ارث مُورّث کافر محروم میشود، هرچند مسلمان از طبقات دورتر و کافر از طبقات نزدیکتر باشد. در این پژوهش، مسئلۀ حجب مسلمان از وارث کافر بهروش توصیفیتحلیلی و سندکاوی مورد بررسی قرار گرفته، برخلافِ عقیدۀ مشهور، این نتیجه حاصل شده که ادلۀ حجب، ناتمام است و وارث کافر در قالب مقررات کلی ارث، از مورّث کافر ارث میبرد.
One of the most important financial rules is the inheritance of people from one another if the condition exists, which has always been prevalent across the nations and followers of holy religions. In this regard, Islamic Shariʿa has provided precise legislations that determine the ranks and levels of heirs and their shares. According to most inheritance ayahs, all eligible individuals, regardless of their religious relations will inherit from one another. These general rules, supported unanimously by Fariqayn juriconsults are established with conclusive evidence; including reports indicating that non-believers will not inherit from Muslims. However, Islamic sects disagree whether Muslims inherit from non-believers or not. The majority of common juriconsults (Fuqaha-yi ʿAmmih) believe that Muslims don’t inherit from non-believers. On the other hand, Imamiya juriconsults and a few of the common juriconsults assert that Muslims do inherit from non-believers. The key point is that Imamiya juriconsults unanimously believe that in case of the existences of a Muslim heir, the non-believing heir will be deprived of inheriting from a non-believer, even if the Muslim belongs to a more distant rank and the non-believer is closer in rank. The present research investigates the issue of the Muslim’s disinheritance from a non-believing heir, using the descriptive-analytical method and document analysis. Contrary to popular belief, the study concludes that arguments in favor of disinheritance are incomplete and the non-believing heir will inherit from the non-believer according to the general rules of inheritance.
خلاصه ماشینی:
در خصوص ضرورت تحقيق بايد گفت : ارث ، ازجمله موضوعات مورد ابـتلاي عمـوم مـردم اسـت و نهادهاي قانونگذاري و قضايي و اجرايي و ورثۀ افراد متوفا، هرکدام به گونه اي با آن مرتبط اند و ازسويديگر، ميان افراد بسياري از خانواده ها اختلاف در عقيده وجـود دارد و پـس از وفـات فـردي از اعضـاي خـانواده ، ِ مسئلۀ تقسيم ماترک او بين ورثۀ شرعي و قانوني سبب اختلاف ميشود؛ بدين ترتيب ، تعيين افـراد مسـتحق ارث و مقدار سهم هريک ، در برقراري عدالت و رفع اختلاف و ايجاد آرامش نقش بسزايي دارد، به ويـژه بـا ملاحظۀ اين معنا که ، براساس فقه اسلامي ورثۀ غيرمسلمان از مال مورث مسلمان سهم الإرثي نـدارد و بـر ِ مبناي ديدگاه فقهاي اماميه ، باوجود يک وارث مسلمان در بين ورثۀ متوفاي غيرمسلمان ، ورثۀ غيرمسلمان از ارث محروم ميشوند؛ اين حکم را مردم به آساني نميپذيرند و سـبب نـزاع و اخـتلاف ميشـود.
روايت در نقل کليني، از سه طريق نقل شـده اسـت کـه دو مـورد آن ؛ يعنـي طريـق ابراهيم بن هاشـم و احمدبن محمدبن عيسي از ابن محبوب مشکلي ندارد، ولي در اسـتدلال بـه طريـق سـوم ، باتوجه بـه وجـود سهل بن زياد در سند حديث که وثاقتش ازنظر علماي رجال محل ترديد است ، مي توان خدشه کرد.