خلاصه ماشینی:
درست است که در مطالعات اساطیری چنین چیزی گفته نمیشود، اما وقتی که بیان کنیم اساطیر ما شاخهای از اساطیر هندواروپایی بوده و یا تأثیر قابلتوجهی از آن گرفته، عملاً داریم، از این فرض نانوشته تبعیت مینماییم، درحالیکه یک اسطوره با تغییر زیستگاه تغییر کرده و به اسطورهای متعلق به آن زیستگاه بدل میشود.
پس اگر اساطیر ما ریشههای هندواروپایی داشته باشند، بهدلیل بازتعریف در فلات قارۀ ایران این اساطیر باید بهعنوان تجربۀ زیسته در این فلات قاره تفسیر گردیده و از این لحاظ با ریشههای خود متفاوت خواهند بود، اما این تفاوت تحت تأثیر چه عواملی بوده و بهعبارتیدیگر، زیستگاه در این تجربۀ اسطورهای خاص انسان ایرانی چگونه تعریف میگردد؟ فلات قارۀ ایران در زمان ورود آریاییها وضعیت فلات قارۀ ایران در زمان ورود آریاییها را میتوان از چند جهت مورد بررسی قرار داد: اولینِ آن، تفاوت اقلیمی فلات قاره با محیط پیشین این مردمان است.
باید توجه داشت که بر اساس اسطورهشناسی عصبی ـ تکاملی زیستگاه نیز در ایجاد اسطورهها نقشی مهم ایفا میکند، هر چند بهدلیل لایههای متعدد اسطورهها نقش زیستگاه از چشم ما پنهان میماند، اما این تنها مسئلهای نیست که افراد آریایی در ورود به فلات قارۀ ایران با آن روبهرو بودند.
پس طبق آنچه گفته شد، حتی اگر جنگی بین اقوام آریایی و مردمان فلات قاره رخ داده باشد ـ که چندان نیز نامحتمل نیست ـ این رفتارها چون بر بافت ژنتیکی تأثیر چشمگیری نگذاشته، باعث حذف مردمانی نشده که اسطورههای دیگر را تجربه میکردند.
اساطیر آنها نیز تأثیر بسیاری بر فرهنگ مردمان فلات قاره میگذارد، اما بهدلیل ماهیت اسطوره بهعنوان تجربۀ زیسته این گونه نبوده که اساطیر قومی جایگزین اساطیر قومی دیگر بشود.