چکیده:
نگاهی تحلیلی و تامّلی در ساختار درونی هفتخان اسفندیار این اجازه را به ما میدهد، بگوییم رویدادهای پهلوانی این شاهزادۀ گردنکش نودین، دارای سه لایۀ تودرتوی اسطورهای، دینی و ارادهای معطوف به قدرت است که شناخت هرکدام از آنها مدخلی تواند بود برای آگاهی بر لایۀ دیگر و سرانجام دستیابی ما بهمعنای نهفته و امروزین آن؛ و به دلایلی که خواهیم گفت، روشن میکنیم ازنظر اصالت موضوع، کیفیت حوادث و تاثیر بر مخاطب نیز با هفتخان راستینی همچون هفتخان رستم، فاصلۀ بسیار دارد.
در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانهای و اسنادی، به جمعآوری دادهها پرداختهایم و سپس به یاری منابع جدید و دیدگاههای نوین علوم انسانی، آن نمونهها و اسناد را دستهبندی کردهایم تا به نتیجۀ پایانی ختم شود.
خلاصه ماشینی:
در اینجا نیز همان داستان دخل و تصرف «یادگار زریران» روی داده است: هنگامی که مغان زرتشتی دورۀ ساسانی برای تبلیغ دین حکومتی خود در متن حماسی ـ آیینی یادگار زریران، سروده شده در دورۀ اشکانیان، با خصومتی تلخ آگاهانه دست بردند و بهجای «بستور» فرزند خردسال زریر که قهرمان اصلی بود، اسفندیار شاهزادۀ محبوب خود را بهعنوان پهلوان اصلی در متن حماسه به زورگنجاندند(نولدکه، 1357: 94؛ آموزگار، 1392: 6).
خان هفتم نیز که به نسبت خان ششم حتی کممایهتر است، روبهرو شدن با رودی است ژرف و خشن که به یاری مشکهای باد کرده از آن میگذرند و همچون خان ششم نیاز به هیچ عملیات پهلوانی خاصی نیست و معنای دیگری ندارد جز مفهوم دوگانۀ مرگ و زندگی (همان، ج1: 25-2) و از آن دقیقتر: «آب خشن طرحی کلی از شجاعت و دلیری است» (باشلار، 1394: 255) و آن را شاید مقدمهای میتوان پنداشت برای ورود اسفندیار به دژ رویین و جنگ نهاییاش با ارجاسبشاه؛ که در اینجا نیز به تقلید رستم در داستان بیژن و منیژه، او در هیئت بازرگانی با باروبنۀ فراوان به شهر وارد میشود تا خود را به کاخ نزدیک، و در جنگی کودتامانند، به یاری سپاهیان ایران که در پشت دروازهها هستند، ارجاسب کافر را کشته، بزرگان را بر دار کشیده، همۀ شهر را سوخته، اموال و دارایی مردمان را تماماً به غارت برده، زنان و کودکان را به اسارت گرفته و سرانجام خواهرانش همای و بهآفرید را نجات بخشد.