چکیده:
خلاقیت یکی از مهارتهای بسیار مهم و ضروری در زندگی انسانهاست. این مهارت به فرد کمک میکند تا بهترین راه حلها را برای مسائل پیش رو پیدا کند و به نحوههای جدید و نوآورانه به مسائل نگاه کند. خلاقیت از جوانب اساسی توسعه فردی و اجتماعی افراد است و برای پیشرفت جوامع و جهان به آن نیاز داریم. در این راستا، آموزش و پرورش خلاقیت در مدارس دوره ابتدایی بسیار اهمیت دارد. زیرا در این دوره از زندگی دانش آموزان، پایههای اصلی شکلگیری و تقویت خلاقیت فردی ریخته میشود. اگر از این دوره زندگی نتوان به درستی به فرد این مهارت را آموزش داد، احتمالا در مراحل بعدی زندگی نیز نتواند از خلاقیت خود بهرهبرداری کند. روشهای مختلفی برای پرورش خلاقیت در مدارس دوره ابتدایی وجود دارد. یکی از روشهای مهم، تشویق و تحویل دادن فضای آزاد به دانش آموزان برای بیان ایدهها و نظرات خود است. این کار میتواند باعث افزایش اعتماد به نفس و خلاقیت دانش آموزان شود و آنها را ترغیب به بیان ایدههای جدید کند. معلم به جای ارائهی اطلاعات به دانشآموزان، به عنوان عاملی تسهیل کننده عمل میکند تا دانشآموزان به جستوجو، یافتن و اشتراکگذاری اطلاعات بپردازند. دانشآموزان به شکل منفعلانهای واقعیتها را جذب نمیکنند، بلکه از دانش مشترک خود و آنچه در کلاس آموختهاند، برای پرورش ایدهها و برنامهها استفاده میکنند. ایده کلی یادگیری مشارکتی سابقهای طولانی دارد. این رویکرد، حاصل اندیشه نظریه پردازان و محققانی است که میخواستند به نحوه یادگیری کودکان از تجربه پی ببرند، و معتقد بودند که تجربه بیشترین نقش را در فرایند یادگیری ایفا میکند، به شرط اینکه توام با تجزیه و تحلیل منظم و منطقی باشد. رویکرد یادگیری مشارکتی در دهه حاضر از نظر گاهها ی مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است. بررسی این نظر گاهها منجر به ارائه الگویی شده که در تحقیق حاضر به اجرا درامده است.