چکیده:
زمینه و هدف: ارزشیابی توصیفی، یکی از نوآوریهای آموزشی در دهة حاضر در نظام آموزشی دورٔه ابتدایی کشور است. این نوآوری در بسیاری از عناصر و اجزای خود، با ارزشیابی سنتی و رایج در تضاد است. از این رو اشاعة این الگوی جدید ارزشیابی در بدنة نظام آموزشی نیازمند تمهیدات و دوراندیشیهایی است. الگوی ارزشیابی کیفی - توصیفی به عنوان نسخه کامل تر ارزشیابی مستمر، درصدد آن است تا شیؤه متفاوت خود را در بدنة نظام آموزشی مستقر نماید. روش بررسی: لذا در پژوهش حاضر به بررسی مروری چیستی و چگونگی ارزشیابی کیفی – توصیفی، تاثیرات مطلوب و نامطلوب آن بر هسته فکری دانش آموزان و همچنین مقایسهای اجمالی ما بین این نظام ارزیابی در کشور سوریه پرداختهایم. یافتههای پژوهش حاضر حکایت از آن دارد که تقریبا همه ویژگیهای ارزشیابی کیفی - توصیفی جایگاه نسبتا مناسبی داشته و این نوآوری از نظر مجریان مطلوب ١ و قابل قبول است. بر اساس نظریه راجرز میان گرایش به نوآوری و میزان تحصیلات رابطة مستقیم وجود دارد. بنابراین معلمان تحصیل کرده آمادگی بیشتری برای مواجهه مثبت و فعال با نوآوری دارند. نتیجهگیری: ارزیابی، شواهد تجربی نشان میدهد که برخی از معلمان هنوز مجذوب سنتی هستند. روش ارزشیابی کمی است و آن را منعکس کننده سطح واقعی یادگیری دانش آموزان میدانند. والدین همچنین معلمان را تحت فشار قرار میدهند تا برای عملکرد فرزندشان نمرهای بخواهند. یک آرزو که در صورت تحقق؛ نتیجه آن چیزی جز رقابت، افزایش اضطراب، میل به تقلب و نفرت از محیط یادگیری بدنبال ندارد. زمینه استفاده از روشهای ارزیابی کیفی در ایران. یک تجربه مفید برای سوریه است. سیاستگذاران آموزش و پرورش آنها ممکن است از آن درس بگیرند و به سمت ارزیابی تغییر حرکت کنند. آنها ابتدا باید تلاش کنند بستر فرهنگی ایجاد و سپس تغییرات را در کشور خود پایه گذاری نمایند