چکیده:
انتظار بشر از دین، یکی از مسائل جدید کلامی است که به اشکال دیگری در کلام
سنتی و فلسفه اسلامی؛ همچون «ضرورت بعثت پیامبران» مطرح گردیده است.
فارابی با تلفیق حقیقت دینی، حقیقت فلسفی، وفاق میان دین و فلسفه و طرح
مسئله مدینه فاضله و ابن سینا نیز با مبانی فلسفه اجتماع و نیاز اجتماعی انسان، به
تبیین ضرورت بعثت پیامبران پرداختند و دیگر فیلسوفان و متکلمان اسلامی نیز از
آنان تبعیت کردند. این رویکرد، قابلیت استنباط دیدگاه متفکران اسلامی در باب
انتظار بشر از دین را دارد.
خلاصه ماشینی:
"(2) تحلیل این مطالب این است که علامه حلی، با مشرب فیلسوفان در مسئله انتظار بشر از دین، گرایش عدالتگرایانه دارد و با مشرب کلامی، نیاز انسان به دین را در نزدیکی به طاعت و دوری از معصیت محدود میکند، ولی در نگاه کارکردگرایی، فواید بسیار فراوان فردی و اجتماعی، دنیایی و آخرتی، سیاسی و اجتماعی، مادی و معنوی، و علمی و ارزشی برای دین قائل میشود و از طرف دیگر، در تعریف امامت مینویسد: «هی رئاسة عامة فی الدین و الدنیا لشخص من الأشخاص» (3) ، و در جای دیگری مینویسد: احتیاج به امام به جهت گرفتن حق مظلوم از ظالم، رفع فساد، ریشهکن کردن فتنه، جلوگیری از تعدی، پرهیز مردم از محرمات و ترویج عمل به طاعات، اقامه حدود و فرایض، مؤاخذه فاسقان و غیره است؛ به همین دلیل، عصمت امامت شرط است، (4) و این نشان میدهد که علامه حلی، دیدگاه جامعنگرانه در مسئله انتظار بشر از دین دارد؛ گرچه در مقام اثبات ضرورت بعثت، به ادله محدودتری استناد میکند.
* امام ابوالحسن علی بن محمد ماوردی (م 450) یکی از عالمان اسلامی قرن پنجم هجری، از طریق نقصان عقل و عدم ضمانت احکام عقلی، سر نیاز بشر به بعثت انبیا را تبیین میکند و مینویسد: انبیا، فرستادگان الهی به سوی بندگانند که با اوامر و نواهی، مستلزم احکامی مازاد بر عقولاند؛ زیرا خداوند متعال، کرامت عاقل، شرافت افعال و استقامت احوال و انتظام مصالح او را اراده کرده است؛ برای اینکه انسانها توان درک مصالح خویش و عواقب امور را با ادراک عقلی ندارند و در مقام اختلاف هواهای نفسانی، قدرت منع از آنها ساقط است؛ اما آداب الهی و حدود و اوامر، و وعد و وعیدهای الهی مورد تبعیت و ضمانت اجرایی قرار میگیرد."