خلاصه ماشینی:
"این حقیقت مسحور کننده است که علم مدرن دیگر منشأ حیات را در جهان به شکل حقیقی معجزهآسا یا به عنوان نتیجۀ اثر محاسبه ناپذیر بخت در نظر نمیگیرد،بلکه میتواند زنجیرههای علی قطعی طبیعی-علمی را شناسایی کند که از طریق یک فرآیند تکاملی اکنون عمدتا شناخته شده،به ظهور حیات و همۀ تکوینهای بعدی آن بر روی سیارۀ ما انجامید.
با نگریستن به این تغییرات میتوان دریافت که مردن به یکی از فرآیندهای بیشمار درون زندگی اقتصادی مدرن،هر چند از نوع منفی آن،بدل شده است و با وجود این شاید هیچ تجربۀ دیگری در زندگی انسان نباشد که تا این حد به طور آشکار نشان دهندۀ محدودیتهای حاکم بر تسلط مدرن بر طبیعت به دست آمده از طریق علم و تکنولوژی باشد.
و حتی در آن هنگام،هنگامی که آشکارترین و صریحترین آگاهیها از مرگ قریب الوقوع خود را محسوس میکند و دیگر قابل پنهان شدن نیست،دیده میشود که اراده به زندگی و اراده به سوی آینده آنقدر در برخی افراد نیرومند است که آنها حتی آمادۀ کامل کردن ضروریات قانونی برای آخرین وصیت نیستند.
به درستی میتوان ادعا کرد که جهان متمدن مدرن مشتاقانه و با علاقۀ تمام به دنبال رساندن این گرایش به سرکوب،که در خود زندگی ریشه دارد،به کمالی نهادین است و برای همین است که تجربۀ مرگ را به طور کامل به حاشیههای زندگی عمومی میراند.
اما اگر حقیقت دارد که حتی این روشنگری علمی به مانند دنیای باستان،حدود خود را در ادراک ناپذیری مرگ مییابد،آنگاه همچنان این امر صادق باقی میماند که افق پرسشی که درون آن اندیشه میتواند اصولا به چیستان مرگ راه یابد،هنوز با آموزههای رستگاری احاطه میشود."