خلاصه ماشینی:
"ترجمهء امید مهرگان هنر در برابر مسئولیت اجتماعی و اخلاقی مشهور است که ویلسن از لولیتا خوشش نمیآمد،در نامهای به ناباکوف به شیوهی رک و راست مخصوص خودش دربارهی آن گفته بود:«[از لولیتا]کمتر از هر آنچه از شما خواندهام خوشم میآید».
خود ناباکوف رابطهاش با ویلسن را برای اندرو فیلد رابطهای توصیف میکند که در آن«به ندرت لحظهای وجود داشت که (به تصویر صفحه مراجعه شود) تنش میان این دو ذهن و موضع و تعلیم یافتگی سراسر متفاوت،اندکی از تب و تاب بیفتد.
» (به تصویر صفحه مراجعه شود) ناباکوف نیز به همان نسبت در پاسخاش قاطع بود: «هیچ برایم مهم نیست که آیا یک نویسنده دربارهی چین مینویسد یا مصر یا حتا دربارهی دو فرد گرجی -آنچه مورد علاقهی من است،کتاب اوست.
با این حال،به عقیدهی من،قابل توجهتر این است که چگونه ناباکوف نویسندگان دیگری را که عموما ستایششان میکرد،وامیداشت به اینکه به بدل هنری خود او شباهت پیدا کنند،آن هم بدین شیوه که دغدغههای اجتماعی یا اخلاقی محتمل یا حتا به وضوح بیان شدهشان را نادیده یا دست پایی میگرفت.
ویلسن،در همان حال که در نامههای اولیهاش به ناباکوف،نظیر نامهای که در آغاز این مقاله نقل شد،شکایت میکرد از اینکه ناباکوف،به رغم علاقهاش به«زیست بوم»پروانهها،«تمام مسایل مربوط به جامعه و محیط بشری را»کنار گذاشته است،ولی در«ماجرای عجیب پوشکین و ناباکوف»عملا ناله میکند که«ذوق هنری»بیش از حد کمی در ترجمهی ناباکوف از پوشکین و اطلاعات بیش از حد زیادی در باب دنیای«فیزیکی»وجود دارد."