خلاصه ماشینی:
خداوند از تو چه چیز را میطلبد،غیراز اینکه انصاف را بجا آوری و رحمت را دوست بداری و در حضور خدای خویش با فروتنی سلوک نمایی»(کتاب میکاه نبی از عهد عتیق باب 6 آیه 8)،اما در عین حال ذهن آنان با این سؤال در کنکاش و ستیز است که چه اقدامات و گامهایی را برای دستیابی به آرمانهایی چون انصاف رحمت و عدالت در کل جامعه باید سپری کرد؟ در دنیای تجاری و جامعه شغلی نیز همچون بعد معنوی و روحانی با یک سری ارزشهایی سروکار داریم که هرچند این ارزشها متفاوتند، اما از نظر اهمیت و عملکرد مشابه میباشند.
زیرا یا از یکی نفرت دارد و با دیگری محبت و یا به یکی میچسبد و دیگر را حقیر میشمارد»(انجیل متی باب 6 آیه 24)شناخت،القاء و پرورش چنین ارزشهایی که از اساس بینش الهی در یک جامعه اقتصادی است،مسئولیت خطیری است که امروزه منادیان حق و راستی را بمدد فرا میخواند.
کانون گرم خانواده که بر مدارا و بخشندگی، مهربانی و ملاطفت استوار است،چگونه با روشها و ارزشهای جامعه اقتصادی و تجارت مسخ شده ما در تضاد نخواهد بود؟ تلخی این تضاد کام میلیونها مرد و زن را که مجبورند در دو دنیا،یعنی دنیای اداره و دنیای خانه زندگی کنند،بخود آشنا ساخته است.
بعنوان یک مسیحی پایبند به مذهب پروتستان، ایمان دارم که هر مذهب پویایی در قرن بیستم باید اصول ذیل را در برنامههای اجتماعی خود دنبال کند: 1-مذهب در طول تاریخ به این نکته توجه داشته است که هر جامعهای با هر شیوه اقتصادی از افرادی تشکیل شده که بعنوان خدا میباشند و هر نیروی اجتماعی که به شأن و ارزش افراد صدمه وارد آورد،باید مورد قضاوت و داوری خدا قرار گیرد.