خلاصه ماشینی:
"دستکم 5 اصل(عنصر)در هر بخش از ژورنالیسم وجود دارد که البته ممکن است برخی شبیه اصول موجود در اشکال دیگر بیان باشد؛ 1-خبر 2-گزارش یا جمعآوری اسناد 3-زبان 4-بیان و بازگویی حوادث 5-معنا خبر؛تغییری در کیفیت و حالت اشیاء در بطن آنچه ما آن را خبر مینامیم،مفاهیم ژورنالیستی رویداد،زمان و موضوع نهفته است؛بدین معنا که ژورنالیسم ناظر به رویدادهای زمان یا وقایعی است که اینجا و آنجا رخ میدهند.
به گمان من تمام ژورنالیستها باید این واقعیت را بپذیرند که بین وظایف و الزامات شناختی که زبان ایجاد میکند و شرایطی که در آن زبان به کار گرفته میشود، نوعی تنش وجود دارد.
تمام گزارشگران نیازمند 5 سؤال هستند:چه کسی؟ چه چیزی؟کجا؟چه زمانی؟و چرا؟چه کسی نویسنده را به تولید شخصیتها هدایت میکند؟ چه چیزی ناظر بر بازی و عمل است؟کجا ناظر به محل است؟چه زمانی خط زمانی را مشخص میکند و چرایی انگیزه و معنا را درپی دارد14؟ این شخصیتها ممکن است صرفا نامهایی باشند که به سازمانها وابستهاند یا اشخاص معینی با صدای رسا و دارای شخصیت و ظاهری مشخص باشند15.
آنچه معمولا از آن غفلت میشود،توجه به عللی است که فراتر از افراد و انگیزههای آنها قرار دارند و تاثیرات عمیقتری در جامعه و فرهنگ ایجاد میکنند.
من در اینجا به منظور نشان دادن اینکه چگونه اصل معنا در ژورنالیسم معاصر عمل میکند 4 نظریه در خصوص رفتار انسان آوردهام؛نظریه اول نمونهای از فردگرایی عقلانی است.
اگر در ژورنالیسم روزانه،روشی عمده برای معنادهی وجود داشته باشد،این امر اقتضائاتی دارد که براساس آن علتها و معلولها ساخته و پرداخته افرادی است که واجد انگیزههایی برای کمابیش عقلانی عمل کردن هستند."