چکیده:
بررسی چگونگی و عوامل تاریخی شکل گیری، رشد، رواج و افول تفکر اعتزال موضوع این نوشتار است. نویسنده به منظور تبیین زمینه های فکری، اجتماعی پیدایش معتزله و آغاز و فرجام این گروه ابتدا به گزارش دیدگاههای مختلف درباره پیشینه های فکری و اجتماعی تفکر اعتزال پرداخته و به دنبال آن دوره های تاریخی این گروه را بازگو می کند. و در انتها به چرایی افول اجتماعی، سیاسی صاحبان تفکر اعتزال می پردازد.
Studying different circumstances and historical factors of forming، developing، ascending and finally descending the Mu'tazeleh way of thinking is the goal of the essay. To clarify the mental and social reasons of forming Mu'tazeleh group and the commencement and termination of them، the writer has discussed different views about the intellectual and social backgrounds of Mu'tazeleh، and then he has continued with mentioning the historical periods of the group. Finally، the effective factors of social and political descending of the Mu'tazeleh believers are elaborated
خلاصه ماشینی:
"9 زهدی جارالله نیز درباره ظهور معتزله مبحثی با عنوان تأثیر دیگر ادیان بر معتزله باز کرده و با استناد به منابع مختلف، جمله عقاید اصلی معتزله نخستین را در موضوعات و مسائلی چون، تأویل، نفی صفات قدیم، و آزادی و اختیار اراده انسانی و برخی از مسائل جزئی دیگر، متأثر از فردی مسیحی به نام یحیی (یوحنا) دمشقی (137 ـ 81ق)، فرزند سرجون (مشاور معاویه و یزید)، دانسته است.
17 در پاسخ به این نظریه گفته شده که معتزله کلامی اگر چه برای تطبیق نظریات دینی خود درباره رخدادهای تاریخی نیز به موضعگیری پرداختند، اما مشابهت آنها با معتزله سیاسی (حزب قاعدان) تنها مشابهتی لغوی و اسمی است.
21 بنابراین دیدگاه، برای شناخت پیشینه این گروه بایسته است علاوه بر رخدادها و تحولات مهم سیاسی بعد از فتنه عثمان و خلافت امام علی(علیهالسلام) و دیدگاههای صاحبان دیگر ادیان و مکاتب، سیر توجه گروهها به تفسیر و تأویل تعالیم و ظواهر برخی از آیات قرآن و احادیث و گسترش و داغ شدن مجادلات و رقابتهای مذهبی و فرقهای دروندینی مورد معامله قرار گیرد.
با این حال، معتزله به عنوان یک روش فکری و مکتب کلامی از بین نرفتند، بلکه در طول این دوران شمار قابل توجهی از قاضیان بغداد نیز معتزلی به حساب آمدند و توانستند مبانی و نظریات خود را در دیگر گروههای اسلامی چون شیعیان، زیدیان و بعدا امامیان استمرار ببخشند."