خلاصه ماشینی:
"حبیبی:به نظر میرسد این تربیت بعضی جاها نقش بازدارنده داشته و شما را از ریسک کردن محروم کرده است.
اغلب بازیگران این فیلم اهل نیشابورند و من تنها بازیگر غیربومی بودم که باید نقش یک بومی را بازی میکردم.
نمیتوانستم با خودم فکر کنم که مسئولیت فیلم با کارگردان است و من باید به عنوان بازیگر کار خودم را بکنم.
حبیبی:ولی خوشبختانه تمام ظرافتهایی که لازمهء شخصیت ماریشکا(خانم تت) است،درآمده،میمیک و حرکات صورت شما در این نقش خیلی خوب است.
بعد ما آمدیم زن بودن ماریشکا و چسبیدن مداوماش به لایوش و درعینحال اقتدارش را پررنگ کردیم و این پرورش پیدا کرد تا اینکه بالاخره احساس کردم درست است.
اما در عوض چیدمان شخصیتها برای معرفی فضای آن روستا و آنچه قرار است بر این خانواده بگذرد، به نظر من بسیار فکرشده است و خیلی از چیزهای جذاب متن اصلی در بازنویسی حفظ شده.
نجفی:این به نظرتان یک مزیت است؟در سینما هم روند تحقیق و بحث و جدل و پیدا کردن نقش اتفاق میافتد،ولی اجرا فقط یکبار است.
شما به عنوان کسی که سالها روی سینما متمرکز بودید (هرچند گزیدهکار بودهاید)،ارزیابیتان از استانداردهای بازیگری تئاتر چیست؟یک منتقد سینما جایی میگفت استانداردهای بازیگری تئاتر خیلی پایین است،چون بازیگری که در جشنوارههای تئاتر چندین بار جایزه گرفته در عرصهء سینما نقشهای مکمل و فرعی بازی میکند و در نقش اول، چندان قابلیتی از خودش نشان نمیدهد.
شاید علتش این است که بازیگر خودش را در لانگشات میبیند و فکر میکند توجه لازم به او نمیشود.
نجفی:این همان جملهء معروفیست که راجع به تئاتر میگویند؛بازیگر با نفس تماشاگر درگیر است."