چکیده:
دانش منطق از همان آغاز ورود به عالم اسلام، در میان فقیهان شافعی مذهب روندی
یکنواخت نداشته است؛ گاه با ورود تازیانههای اعتراض بر تارک منطق، این دانش در
نشیب فررفته است و برههای دیگر، با پشتیبانیهای
همهجانبه شماری از اندیشمندان این مذهب فقهی که از وجوب عینی یا کفایی فراگیری این
دانش سخن گفتهاند، زمینه رشد آن فراهم آمده است. در این میان، یکی از فقیهان این
مذهب به نام تقیالدین عبدالوهاب سبکی با دیدگاهی میانهـ به پندار خویشـ در پی
توافق میان این دو گروه برآمده است. در این نوشتار، تلاش میشود پس از گزارش کامل
دیدگاه سبکی و بررسی آن، نااستواری رأی او نمایان گردد.
خلاصه ماشینی:
"بیش از این مقدار نمیتوان وجه جامعی میان دو سخن وی یافت؛ زیرا در اثر نخست به تبع پدرش به جواز اشتغال به دانش منطق قائل گردیده و آن را در راستای بهرهگیری از علوم اسلامی کارآمد دانسته است؛ یعنی آن دانش را در زمرة نیکوترین علوم و مفیدترین آنها دانسته است و سرانجام این دانش را ابزاری میداند که میتوان از آن دو بهره خیر و شر را انتظار داشت، ولی در اثر اخیر بر آن است که حتی پس از فراهم آوردن شرایط یاد شده، همگان به رویآوری به دانش منطق مجاز نیستند و تنها کسانی که دو شرط دیگر داشته باشند و انگیزه آنان ابطال مدعیات منطقیان باشد، چنین اجازهای دارند.
او درباره نادرست بودن سریان گمراهی برخی حکیمان از رهگذر پارهای نتایج فلسفی و عقیدتی به دانش منطق، چنین میگوید: اگر در این طریق، کسی در اثر مطالعه این گونه کتب و آثار گمراه شده باشد و یا لغزشی پیدا کرده باشد و یا به واسطه بدنگری خود در آن آثار و کژی فهمش و یا چیرگی شهوتهای نفسانیاش و یا نبودن استادی که او را به درستی راهنمایی کند و یا به واسطه وجود همه یا بیشتر این اسباب از راه راست منحرف شده باشد، این امر موجب نخواهد شد که مردم اهل و شایسته را از این کار باز داریم و اجازة مطالعه این کتابها را به آنها ندهیم؛ زیرا اینگونه زیانهایی که ناشی از امور مذکوره است، امری عرضی است نه ذاتی و ناشی از عوارض و حالاتی است که برشمرده شد؛ نه اینکه این کتب بالذات گمراه کننده باشند."