چکیده:
پژوهشگران برای جستوجوی سرچشمههای هنر نمایش به آیینهای مذهبی کهن باز میگردند؛آیینهایی چون جشنهای بزرگداشت دیونیزوس،آیین مرگ و رستاخیر اوزیریس مصری،تموز بابلی و سیاوش ایرانی.جشنها و مراسم به تدریج از اهداف مذهبی دور شدند و شکل نمایشی گرفتند.گفتارهای تک خوان بین بازیگران تقسیم شد و مکان از معابد خارج و به فضاهای باز و تماشاخانهها منتقل شد.قطعاتی از ادبیات به آوازها و اشعار اضافه شد و سرانجام تماشاگران برای دیدن آمدند. تئاتر عروسکی نیز گونهای از نمایش است که به ظاهر،پس از شکلگیری تئاتر و از درون آن به وجود آمده است؛اما به گواه بسیاری از مورخان و محققان دست کم در بعضی نقاط چون سرزمین هند،قدمتی بیش از تئاتر دارد تا آنجا که معادل واژهء بازیگر در زبان سانسکریت«سوترادارا»به معنی«نگهدارندهء نخها»بوده است.اما در این گفتار مقصود ما نه نمایش عروسکی، بلکه خود عروسک است.در میان دو عقیده دربارهء سرچشمه یا اجداد عروسکها که یکی آنها را تندیس و بتهای مذهبی و دیگری عروسکهای اسباببازی میداند،البته معتقدان به نظر اول بیشتر و نظرشان علمیتر و مستندتر است.با استناد به نظر اول برای جستوجوی ریشهها و نمونههای کهن از سه منبع استفاده میکنیم:1-بررسی نمودهای مورد پرستش و اساطیر کهن برای دستیابی به علل نیازهای معنوی انسان در خلق عروسک،2-جستوجوی روایات و افسانههای کهن ملل برای بازیابی همانندهای معنایی خلق عروسک،3-پژوهش پیرامون ماسک به عنوان یکی از ابزار معمول مراسم و آیینهای دینی در تکوین سرچشمههای شکلی عروسک. این جستار در مرتبهء اول،علل معنوی شکلگیری عروسک را توضیح داده و الگوی اصلی«خلق»را به عنوان یکی از نیازهای اساسی و فطری انسان از بدو تولد تا مرگ در همهء دورانها معرفی میکند که موجب تکوین مفهوم«جان بخشی» و شکل«عروسک»شده است و در مرتبهء دوم با استناد به منابع مکتوب یا تصویری،ریشههای شکلی و معنایی عروسک را نشان میدهد.
خلاصه ماشینی:
"با استناد به نظر اول برای جستوجوی ریشهها و نمونههای کهن از سه منبع استفاده میکنیم:1-بررسی نمودهای مورد پرستش و اساطیر کهن برای دستیابی به علل نیازهای معنوی انسان در خلق عروسک،2-جستوجوی روایات و افسانههای کهن ملل برای بازیابی همانندهای معنایی خلق عروسک،3-پژوهش پیرامون ماسک به عنوان یکی از ابزار معمول مراسم و آیینهای دینی در تکوین سرچشمههای شکلی عروسک.
این جستار در مرتبهء اول،علل معنوی شکلگیری عروسک را توضیح داده و الگوی اصلی«خلق»را به عنوان یکی از نیازهای اساسی و فطری انسان از بدو تولد تا مرگ در همهء دورانها معرفی میکند که موجب تکوین مفهوم«جان بخشی» و شکل«عروسک»شده است و در مرتبهء دوم با استناد به منابع مکتوب یا تصویری،ریشههای شکلی و معنایی عروسک را نشان میدهد.
رابطهء انسان با نمودهای طبیعی یا اشیاء و دست ساختههای مورد پرستش در نگرشی معنایی و انواع پیکرهها و حجمهای مورد استفاده در این رابطه در نگرش شکلی ما را به سرچشمههای آغازین تکوین عروسک هدایت میکند و هویت دینی عروسک را در دو بعد شکل-ساختار Structure و معنا -عملکرد Function تأیید میکنند.
اگرچه در اقوام ابتدایی به دلیل شهودی بودن تجربیات ریشه یابی علل معنوی آسانتر است،اما نگرش دینی در خلق موجودات شبه انسانی و پیکرهها در انسان معاصر نیز وجود دارد،با این فرق که الگوهای دینی انسان معاصر نسبت به انسان نخستین متفاوت است.
پیکرههای مقدسی که برای اهداف معنوی به کار برده میشدند حال میتوانند در زندگی روزمرهء انسان به عنوان ابزار سرگرمی مورد استفاده قرار گیرند و این همان دگرگونی معنایی آنها را باز میتاباند."