چکیده:
این مقاله با مدل سازی توابع تقاضای پول برای ایران که از اواسط دهه 50 طرح تقسیم سود در نظام بانکداری را اجرا کرده، درصدد گسترش ادبیات مربوط به نظام های بانکداری بدون ربا است. با استفاده از داده های فصلی دوره 1380-1345، دو تابع تقاضای جایگزین را برای M1 و سپرده های مشارکت در سود تخمین می زنیم. برخلاف تحقیق گذشته، این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که آیا توابع برآورد شده، افزون بر این که به طور موقت در کوتاه مدت و بلندمدت پایدارند، در برابر تغییرهای سیاستی نیز ثبات دارند یا نه. نتیجه های حاصل از این کار تجربی، قویا نشان می دهد که هر دومدل تقاضای پول و به ویژه تقاضا برای سپرده های مشارکت در سود، هم از نظر ساختاری باثباتند و هم به رغم وجود تکانه های متعدد ایران در سال های اخیر، در برابر تغییرهای سیاستی دارای ثبات هستند. از طرف دیگر، این نتیجه های شواهدی بر تایید شایستگی نظام بانکداری بدون ربا است و نشان می دهد که انباشته های پولی برای مشارکت در سود، ابزار معتبری را در اختیار سیاست گذاران پولی ایران می گذارد.
This paper extends the literature on interest-free banking systems by modeling money demand equations for Iran which has followed the profit-sharing scheme since the mid-1980s. Using quarterly data spanning the period 1966-2001، we estimate two alternative demand equations for M 1 and profit-sharing deposits. Unlike prior research، this paper focuses on whether the estimated equations are policy invariant in addition of being temporally stable in the short- and long- run. Our empirical results persistently suggest that the two money demand models، and especially the demand for profit-sharing deposits، are structurally stable and policy invariant despite the numerous shocks that have characterized Iran in recent years. These results provide another piece of evidence supportive of the interest-free banking system، and suggest that profit-sharing monetary aggregates represent a credible instrument for monetary policy-making in Iran.
خلاصه ماشینی:
نتيجه هـاي حاصـل از ايـن کـار تجربـي ، قويًا نشان مي دهد که هر دو مدل تقاضاي پول و به ويژه تقاضا براي سپردههـاي مـشارکت در سـود، هـم از نظر ساختاري باثباتند و هم به رغم وجود تکانه هاي متعدد ايران در سالهاي اخيـر، در برابـر تغييرهـاي سياستي داراي ثبات هستند.
مدل تقاضاي پول ارائه شده در اين مقاله که به صورت رابطة ٢١ است ، از ايـن نظـر کـه نرخ سود مورد انتظار در نظام بانکداري را هزينة فرصت کليدي براي دارايي پـولي در نظـر مي گيرد، منحصر به فرد است .
نتيجه هاي حاصل از آزمون برون زايي قوي در اين قسمت بررسي مي کنـيم کـه آيـا متغيرهـاي همزمـان در دو معادلـة تخمينـي تقاضاي پول که بنا به فرض بايد در مقايسه با تغييرهاي سياستي و شـوک هـاي بيرونـي باثبات باشند، برون زاي قوي هستند يا نه ؟ ايـن جـا Zt نـشان دهنـده نـرخ تـورم باثبـات همزمان يا رشد نرخ ارز واقعي است .
همان طور که نتيجه هاي تخمين معادله هاي تقاضا براي M١ و تقاضـا بـراي سـپرده هـاي مشارکت در سود ارائه شده در جدول ٩ نشان مي دهد، تمـام متغيرهـاي همزمـان بـرون زاي قوي هستند؛ به ويژه آن که آزمون F مشترک براي هـر دو تـابع تقاضـاي M١ و سـپرده هـاي مشارکت در سود، از اين حکايت دارد که فرضية مبني بر صفر بودن هم زمان ضـريب هـاي متغيرهاي پديد آمده به وسيله فرايند ميانگين متحرک معنادار نيست ؛ يعني هر دو انباشـته در مقايسه تغييرهاي سياستي باثبات هستند.