چکیده:
از دیدگاه نگارنده مقاله آزادی عقیده و مذهب حسن و مطلوبیت عقلی دارد و نزد
عقلا امری پسندیده است. قرآن کریم نیز ضمن معرفی دین و عقیده صحیح، گوناگونی عقاید و
مذاهب را به رسمیت شناخته و مردم را در انتخاب دین آزاد گذاشته است و هیچ مجازات دنیوی
بر اختیار دین وعقیده باطل تعیین نکرده است؛ گرچه منکران حق را به عذاب اخروی وعده داده
است.
خلاصه ماشینی:
"آیا میتوان نتیجه گرفت که باید دست از این احکام کشید؟ آیا از اینکه در جوامع ما روز به روز الگوهای بازی درباره رابطه جنسی توسعه پیدا میکند، میتوان نتیجه گرفت که مجازات بیفایده است و اساسا نباید وجود داشته باشد و آیا مجازاتها هیچ نقش بازدارندگی ندارند؟ حتی اگر مجازات شدگان، میلهای نفسانی خود را از دست ندهند، نقش بازدارندگی نسبت به سایرین نیز از بین میرود؟ آیا تکلیف به حفظ شعائر اسلامی مانع از تکلیف به اشاعه اسلام واقعی میشود؟ اساسا ملاک اسلام ظاهری چیست؟ اگر فقیهی از منابع دینی چنین استنباط کرد که مسیحیان حق ترویج معارف مسیحی خود را در داخل جامعه اسلامی ندارند و برای این منظور ضمانتهای اجرایی هم وضع کرد، بدین معنا است که او به اشاعه اسلام ظاهری بسنده کرده است ورسوخ ایمان به قلبهای مردم را وظیفه نمیداند؟ آیا نویسنده محترم نمیپذیرند که مقوله ایمان، صرفا بر اساس محاسبههای عقلانی به معنای دقیق کلمه نیست؟ اساسا در انعقاد ایمان متغیرهای مختلفی دخالت دارد که نمیتوان همگی آنها را از عناصر عقلانی دانست و نقش سنت، فرهنگ، هنجارهای غالب و احساسات و عواطف را نادیده گرفت.
این ادله ظاهرا نتوانسته دیگران را قانع کند» معلوم میشود دلنگرانی ایشان فقط قانعسازی نیست، بلکه چیز دیگری است که در ادامه همین گفتار آوردهاند: «اگر قرار باشد صاحب هر دین و عقیدهای با ادعای کمال و جامعیت انحصاری، دیگر عقاید و ادیان را ممنوع اعلام کند و تنها به پیروان خود آزادی عقیده و مذهب (بدون حق تغییر مذهب) بدهد، در این صورت جوامع مذهبی به صورت جوامع بسته و مناطق لائیک یا سکولار به صورت جوامع باز در میآیند»."