چکیده:
این تحقیق در پی تعیین اثر متغیرهای کلان اقتصادی، همانند نرخ ارز، نرخ تورم، تولید ناخالص داخلی واقعی بر صادرات غیر نفتی طی سالهای 135 تا 1380 و همچنین پیشبینی این روند تا سال آینده میباشد.
سه فرضیه و دو پیشبینی در این پژوهش مطرح شده است که عبارتند از:
فرضیه یک:نرخ ارز بر صادرات غیر نفتی اثر مستقیم دارد؛
فرضیه دوم:تولید ناخالص داخلی واقعی بر صادرات غیر نفتی اثر مستقیم دارد؛
فرضیه سوم:نرخ تورم بر صادرات غیر نفتی اثر معکوس دارد.
پیبینی اول:در بلند مدت افزایش تولید ناخالص ملی سبب افزایش صادرات غیر نفتی میشود.
پیشبینی دوم:مطلوبترین مدلی که میتواند با توجه به اهداف و سیاستهای برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران و تغییرات حاصل از هر یک از متغیرها بر مدل را طی ده سال آینده پیشبینی نماید، قابل تعیین است.
در این پژوهش از یک روش نامقید در اقتصادسنجی استفاده گردیده است.یکی از مزیتهای سیستم VAR ترسیم پاسخگویی در مقابل ضربه واحد اعمال شده(یک انحراف معیار)از سوی هر یک از متغیرهای سیستم میباشد.درواقع تابع عکسالعملی براساس فرآیند میانگین متحرک (MA) عمل مینماید، و براساس الگوهای ریاضی مدل، پیشبینی صادرات غیر نفتی در ده سال بدست آمده است.نتایج در مدل ساده رگرسیون نشان میدهد که طی سالهای 1350 تا 1380 تولید ناخالص داخلی و نرخ ارز بر صادرات غیر نفتی اثر مستقیم داشته است و نرخ تورم بر صادرات غیر نفتی تقریبا بیاثر بوده است.همچنین در نتایج پیشبینی سالهای 1381 تا 1391 مشاهده میگردد که در بلند مدت تولید ناخالص داخلی بر صادرات غیر نفتی تأثیر نداشته و در این زمینه مدل شبیهسازی نیز ارائه گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"کلید واژهها:ایران، صادرات نفتی، اقتصاد بدون نفت، نرخ ارز، نظام پولی، مدل اقتصادسنجی، آزمون دیکی فولر، مدل VAR مقدمهیکی از مباحثی که در سالهای اخیر بسیار مورد توجه محققان و بحث و جدل آنها قرار گرفته، موضوع صادرات غیر نفتی و مشکلات مربوط به آن و همچنین، نقصانها و کمبودهایی است که در این زمینه وجود دارد، آنچه به صورت اجمالی دیده میشود این است که اکثر محققان بر روی اصول و معیارها و استانداردهای موجود در تجارت بینالمللی و صادرات سایر کشورهای موفق دقت و تمرکز بسیار میکنند و با استفاده از مقایسه این الگوهای موفق به بررسی صادرات غیر نفتی ایران میپردازند انها با مطرح کردن شکاف و فاصله موجود به عنوان مشکل و توجه به راهکارهای تجربه شده توسط کشورهای موفق آن را به عنوان پیشنهادی در جهت افزایش صادرات غیر نفتی ایران بکار بردهاند.
اگر چنانچه یک انحراف معیار شوک در تولید ناخالص داخلی واقعی روی دهد، در سال اول و به علت اینکه افزایش در تولید نیاز به زمان و سرمایهگاری خاص خود را دارد، و کلا انتقال منحنی عرضه د اقتصاد کلان به کندی و یا برنامهریزی خاص انجام میشود، بنابراین هیچ تأثیری بر رشد صادرات غیرنفتی نخواهد داشت و به تدریج مشاهده میشود که تا سال دوم اثر این شوک مثبت و افزایشی است و در سال دوم، به حداکثر مقدار رسیده و پس از آن نیز به حالت کاهشی درمیآید، و از سال چهارم به بعد که طبیعتا بحث استهلاک سرمایه ثابت و تکنولوژی جدید و رقابت مطرح میشود، این اثر به صورت میرا در میآید و تغییرات خاصی را در بلند مدت بوجود نمیآورد."