چکیده:
در این مقاله بر آن کوشیدهایم تا نکتههای ظریفی را که در آثار کندی در ارتباط با تفکر فلسفی آمده است بهعنوان نشانههایی از هوشیاری و دقت نخستین فیلسوف جهان اسلام مطرح کنیم و نیز بتوانیم جایگاه امروزیمان را در تفکر فلسفی نسبته به این نکتههای دقیق با جایگاه کندی بسنجیم.کندی نکتههایی را یادآور شده است که توجه به آنها،شبههی کانت را به تفکر فلسفی و امکان ما بعد الطبیعه دفع میکند.و نیز نکتههای مهمی را دربارهء هدف پژوهشهای فلسفی و لزوم تلاش دستهبندی و هماهنگی جهانی برای درک حقیقت و نیز دربارهی احساس مسؤولیت هر فرد و نسلی نسبت به نقش خود در توسعهی دانش مطرح میکند.
خلاصه ماشینی:
"مثلا میتوان براور40 و کرونکر41 را که در مسائل آنالیز ریاضی و مسئله بینهایت و بحث پیوستگی،آراء مهمی دارند،به نحوی هممشرب زنون دانست و کانتور42 و ددکیند43 و وایراشتراس44 را که در آنالیز ریاضی و تئوری اعداد آراء مهم دیگری را مطرح مینمایند،هممشرب اودوکس قلمداد نمود.
از دوران باستان،تا امروز دو گرایش در این زمینه،بین ریاضیدانان و فلاسفه دیده میشود ریاضیدانانی که آنها را طرفدار عدم پیوستگی میدانیم،علاقهمندند تا تمام معرفت مربوط به طبیعت و همه ریاضیات را بنحو اتمهایی در نظر بگیرند که هریک از آنها به منزله آجرهای ساختمان تلقی میشوند تا جهان و معرفت طبیعی و علوم ریاضی، ساخته شوند.
اکنون در مقالۀ حاضر،بخش دیگری از استدلال را براساس اسطورۀ گردش ارواح و تمثیل غار،که به ترتیب در دو محاورۀ مهم افلاطونی فایدروس و جمهوری آمدهاند،ارائه میکنیم؛اما،البته، این بدان معنا نیست که تمامیت استدلالهای دو مقاله به یکدیگر وابسته است،برعکس میتوان هریک از آنها را به تنهایی در بستری که اقامه شدهاند مستقل و تمام دانست.
الف-آنامنسیس و اسطوره گردش ارواح 1 اگر برای تعیین ترتیب تاریخی محاورات افلاطون،فقط محتوای فلسفی آنها را معیار دستهبندی آنها بدانیم،فایدروس از این حیث،همانگونه که از دستهبندی کورنفورد -که به تعبیر گاتری نمایندۀ استنتاجهای مقبول در اینباره است-برمیآید(در گاتری،افلاطون:زندگی و آثار،ص 61)،در دستۀ محاورات میانی و پس از منون و فایدون و جمهوری و مهمانی قرار میگیرد؛و اگر موضوع مورد بحث این مقاله را در مدنظر داشته باشیم،فایدروس قطعا باید پس از منون نوشته شده باشد."