چکیده:
فرهنگ جامعه/دولتها میتواند در روندی متشکل از نوعی ساختار اخلاقی علمی/نسبی، فرآیند اندیشیدن علمی،با دستور کار شناخت پویای واقعیت پیش رود.اخلاق فوق الذکر،خود، روندی متشکل از رفع دشواریها به عنوان ساختار،تعامل پویای دانستههای انسانها،به عنوان فرآیند و دستور کار،ضرورت شناخت روا و پایا را هدف گرفته است.فرآیند اندیشیدن علمی هم به ترتیب از سازگاری دانش با امر واقع،تعامل پویا میان مفاهیم انتزاعی و انضمامی،و شناخت غیر مطلقگرا پدید آمده است.این ساختارها،فرآیندا و دستور کارها در حوزه مناظرات رشته روابط بین الملل،فرهنگ علمی به منظور تبیین و فهم روابط بین الملل را شکل داده و بازتعریف میکنند تا دانش این رشته،در عرصه نظری(تصمیمگیری)و در عرصه عملی(کنش و واکنشها)،را در دامنهای از اکتشاف/چیستی (explorative) توصیف/چگونگی (descriptive) ،و تبیین/چرایی و پیشبینی هدف قرار دهد.در این پارادایم،ابزار و شیوههای دانش(روش و شناختشناسی)و موضوع و محتوی(هستیشناسی)آن هم باز تعریف میشود.
خلاصه ماشینی:
"در این روند گزینشها«درجهبندی و اولویتهای متغیرها(وزن گذاری)،«سریع القلم 1381:116) انجام میگیرد،اما اثر گفتمان و نیز رویههای کلامی و زبانی در عین داشتن هشدارهای جدی و قابل تامل بر این"ارجحیت"قابل رفع است اگر ملاک سازگاری با ارزش امر واقع به مثابه هستیشناسی،تعیینکنندهی درستی پاسخ بر متغیر انتخاب شده باشد چرا که چگونه میدانیم آنچه که میدانیم،نمیدانیم؟چنانکه برخی پژوهندگان بر تمایز و بعضا تضاد گفتمان و اعمال (practice) در عرصه روابط بین الملل به ویژه بهطور مشهود در دوره قرون وسطا پرداختهاند.
در یکسو،جریان اصلی با نوعی علمگرایی تعدیل شده قرار دارد که مبتنی بر فرض امکان شناخت عینی و ذهنی،جدایی واقعیت و ارزش در ین تعامل پویای آنها و قائل به وجود بنیانهای مطمئن اما نسبی برای شناخت(شالودهانگار)در هر (1)-این مناظره فضای گستردهتری را برای تجزیه و تحلیل روابط بین الملل پدید آورده است که دیگر پوزیتیویسم، تنها روش مطالعه سیاست بین المللی تلقی نمیشود و تحت این شرایط با توجه به تحولاتی که در بستر سیاست بین الملل حادث گردیده،دیگر واقعگرایی به صورت پاردایم حاکم در نظر گرفته نمیشود.
به علاوه،واقعیت مورد بررسی،از نوع مادی قابل مشاده اثرگذار با واقعیت ذهنی اساسا دارای ماهیت متفاوت،در تعامل پویایی است و انسان میتواند این روند را که از بازتعریف شده،مخاطب خود را انسانهایی میداند که با سیاست و روابط جهانی پویا سروکار دارند،«سیاستی که هم علم و هم هنر حل مسائل پیشروی است و سازگاری با امر واقع علمی قرار گرفته است(سریع القلم 138:1)مدعای ما این است که در سده پیش رو به جهت پویاییهای آتی و با توجه به بازتعریف روش علمی،روند شناخت پدیدههای بین المللی، گرهگشاتر،در بستری دقیقتر و تئوریکمندتر ارائه میگردد."