چکیده:
این مقاله درصدد است تا در امتداد تفکر استعارهای،استعاره جدیدی را با عنوان «سازمان به مثابه کانون طیفهای متقاطع»ارایه نماید.همچون دیگر استعارهها،این دیدگاه برای مطالعهکنندگان سازمان،این ذهنیت را ایجاد مینماید که با ماهیت این پدیده اجتماعی بهتر آشنا شوند.
بدین منظور،ابتدا مفروضات و زیربناهای علمی این استعاره بررسی شده است. زربناهای علمی این استعاره شامل منطق ارسطویی«منطق دو ارزشی منفک از یکدیگر)،منطق بودایی(دو ارزشی در کنار یکدیگر)و منطق فازی میباشد.ضمن بررسی هریک از این منطقها،به مصادیق آنها در دنیای واقع و دنیای سازمان و مدیریت اشاره شده است.
با استفاده از رویکردها و نگرشهای فوق،نگرش طیفی ارایه شده و کاربردها، محدودیتها و توصیههای مناسب جهت توسعه آن در مطالعات سازمان و مدیریت تشریح شده است.
خلاصه ماشینی:
"فصلنامه حوزه و دانشگاه روششناسی علومانسانی سال 13،ش 53،زمستان 1386 صفحات 115-132 SeminaryUniversity Journal Methodology of Social Science Vol. 13,No. 53,Winter 2008 شناخت سازمان با رویکرد استعارهای سازمان به مثابه کانون طیفهای متقاطع دکتر سید مهدی الوانی* محمد حسین رحمتی** چکیده این مقاله درصدد است تا در امتداد تفکر استعارهای،استعاره جدیدی را با عنوان «سازمان به مثابه کانون طیفهای متقاطع»ارایه نماید.
-مصادیق منطق ارسطویی در قلمرو سازمان و مدیریت مثال اول:تصور کنید که کارکنان سازمان به عنوان تحلیل واحد مورد بررسی قرار گیرند.
منطق فازی در ابتدا به عنوان روشی برای پردازش اطلاعات معرفی گردید که عضوهای یک مجموعه علاوه بر دو حالت قطعی عضو بودن یا نبودن حالت بین این دو را نیز تعریف میکند.
به عبارتی، در منطق فازی جامعه را میتوان به مثابه طیفی در نظر گرفت که هر عضو جامعه،روی نقطهای از این طیف قرار گرفتهاند.
مصادیق نگرش طیفی در قلمرو سازمان و مدیریت در تحقیقات و کاوشهای صورت گرفته در زمینه مدیریت به اشکال مختلف به طیفی بودن پدیدههای سازمانی اشاره شده است که ذیلا به برخی از این موارد اشاره میشود: الف)رویکرد ارزشهای رقابتی در تحلیل اثربخشی سازمان که توسط رابینز ارایه شده است،با بررسی و تجمیع 30 معیار سنجش اثربخشی سازمان در قالب 3 طیف متقاطع(کنترل و انعطاف،توجه به فرد یا سازمان،توجه به امکانات یا هدف)از طیف به عنوان ابزاری برای سنجش و درک اثربخشی استفاده میکند."