خلاصه ماشینی:
"کمتر مقطعی از تاریخ معاصر ایران را سراغ داریم که فعالین سیاسی و نیز اعضای یک جریان اجتماعی-سیاسی به دلخواه خود از موطن خویش به قصد یک تجربه یا زندگی دیگر کشور دومی را برای زندگی برگزیده باشد.
در میان موج دوم مهاجرین به شوروی که پس از کودتای 1299 شکل گرفت کمتر سند و اطلاعی از هویت و موقعیت واقعی آنان به دست آمده است،جز چند تنی که در آن سالها در جلسات مهم کمینترن و کنگرههای حزب کمونیست حضور یافتهاند،هیچ اطلاع دیگری از دیگر رهبران حزب کمونیست در شوروی سابق در دسترس نیست.
موج چهارم:مهاجرت اعضای کادر و رهبران حزب توده ایران طی چند سال پس از کودتای 28 مرداد 1332 را در بر میگیرد که به دنبال سرکوب خشونتبار این حزب و سازمان افسری و کشتار و زندانی شدن صدها نفر دیگر به راه افتاد.
این موج که به لحاظ جغرافیای مهاجرت در چهار گوشه جهان پراکنده شدند (به تصویر صفحه مراجعه شود) *اتابک فتح اللهزاده (به تصویر صفحه مراجعه شود) از دیگر مهاجرتها در ایران بسیار متمایز بود.
کتاب اجاق سرد همسایه به نسبت دیگر کتابهای ماندگار اتابک فتح اللهزاده از حیث انسجام و قدرت روایی و تأثیرپذیری کمتر میتواند آنجایگاه تاریخی را برای نویسنده حفظ کند.
این سه کتاب اگر به دست یک مورخ و یا نویسندهای چیرهدست سپرده میشد،شاید در قالب یک مجموعهء محققانه طبقهبندی نمیشد و دستکم یکسوم آن از دایره انتشار باز میماند،اما قطعا اهمیت دادههای تاریخی این آثار در تاریخ سیاسی 150 ساله ایران-شوروی انکارناپذیر است."