خلاصه ماشینی:
"در نتیجه وجود محض و مطلق، وجودی است که بجهت عدم آمیختگی با نقیض خود، علاوه بر اینکه هیچ محدودیتی را بر نمیتابد،هیچ مانعی بر سر راه عینیت و تحقق خاجی خود ندارد و لذاست که صرف اثبات امکان چنین وجودی،با عینیت خارجی آن ملازم میباشد برخلاف مخلوقات که آنها را«ممکن الوجود»بمفهوم خاص آن مینامیم و بجهت آمیختگی به نقص و عدم،یعنی ابتلای به«نقیض وجود»اولا:جدال و تعارضی که هماره میان وجود و عدم در ذات آنان برقرار است مانع آن میشود تا مرز امکان خارج شده و به جهان عینی بپیوندند و بهمین جهت امکان آنها،تلازمی با عینیت نداشته و مفهوم«امکان خاص»نیز چیزی جز این نیست که بخودیخود نمیتوانند عینیت یابند بلکه نیازمند علتی هستند که بجانب وجود آنان ترجیح بخشیده و جهان وجود و عدم را بنفع وجود،مغلوب سازند و ثانیا:پس از پایان این مرحله و پیوست به عینیت نیز این جدال بگونهء دیگری ادامه یافته و نتیجهء آن این است که نقیض درونی(عدم)از پیشروی وجود تا بینهایت جلوگیری نموده و همیشه آنرا در مرزهای محدودیت نگه میدارد.
تقریر ملا صدرا از برهان وجودی صدر المتألهین که همهء تقریرهای پیشینیان خود از این برهان را بگونهای مورد جرح و نقد قرار داده،نظریه خود را که میتوان آنرا تخستین تقریر از«برهان وجودی»بمفهوم واقعیاش دانست چنین توضیح میدهد: «وجود»حقیتی،عینی است[نه امری ذهنی و و همی،آنگونه که اهل سفسطه میگویند]و[این حقیقت] یگانه و بسیط میباشد و میان افراد آن هیچ اختلاف ذاتی [که موجب تباین آنها گردد]وجود ندارد مگر به کمال و نقص،ضعف و شدت و یا تفاوت ناشی از«ماهیت»که امر زاید بر وجود است!همانند تفاوتی که در افراد یک ماهیت نوعی[نظیر انسان]وجود دارد."