چکیده:
استتیک بهعنوان علم شناسایی حس امر زیبا با چرخش کانت از پرسش چیستی معرفت به چیستی زیبا اهمیتی ویژه مییابد.زیباییشناسی کانت دنبالهی دغدغههای معرفت شناختی او برای گذار از نقد عقل نظری به نقد عقل علمی است.«کیفیت».«کمیت»،«نسبت»و«جهت»چهار گام مهم او برای شناخت امر زیبا است.مطالعهی زندگی شخصی کانت در کنار تعریف سلبی او از زیبایی، حکایت از این دارد که چرخش او از معرفتشناسی به زیباییشناسی به خاطر علاقهی شخصیاش به آثار هنری نیست،بلکه این چرخش در جهت تکمیل تریلوژی نقدی او صورت گرفته است.به واقع هنر یا اثر هنری جایگاه خاصی در فلسفهی نقادی کانت ندارد و این«زیبایی»-بلکه«تعیین حدود معرفت بشری»-است که اندیشهی کانت را متوجه مطالعهی نظری هنر ساخته است نه علاقهای ویژه به آثار هنری.به عبارتی دیگر طرح مطالعاتی کانت در نقد سومش متوجه مبانی نظری زیبایی است نه مبانی نظری هنر
خلاصه ماشینی:
"نسبت معرفتشناسی با زیباییشناسی،یا نسبت اخلاق با زیباییشناسی کانت،خود میتواند موضوع مجزایی برای تحقیق باشد،اما آنچه ویژگی خاص تحقیق حاضر محسوب میشود (که آن را از سایر تحقیقات دربارهی زیباییشناسی کانت متمایز میکند)طرح این سؤال اساسی و مهم است که«آیا کانت اثر هنری را دوست دارد یا نه؟»به عبارت دیگر،جایگاه اثر هنری در اندیشهی زیبایی شناختی کانت چیست و تا چه حدی هنرهای زیبا برای او اهمیت و ارزش زیبایی شناختی دارند؟این مسئلهای است که کمتر به آن پرداخته شده یا مغفول مانده است.
11سخن در باب تأثیرات کانت بر جریان فکری-هنری بعد از خودش بسیار است و خود موضوع تحقیقی جداست که در این مجال اندک،فرصت پرداختن تفصیلی به آن نیست،اما نگارنده سعی دارد تا در تحقیق حاضر روشن سازد که هنرهای زیبا در برابر زیبایی طبیعت برای کانت از ارزش و اهمیت کمتری برخوردار بودند.
66» بهطور خلاصه میتوان دیدگاه کانت دربارهی زیبایی را چنین بیان کرد:«زیبایی نه خود شیء است و نه خصوصیتی از شیء تا ما آن را دریابیم،زیبایی حتی حاصل فرایند شناخت هم نیست بلکه صرفا غایتمندی شیء است که در درون ما بازی هماهنگ میان قوا را برقرار میکند.
از یکسو نظر عقلگرایانی چون لایبنیتس،ولف و پیروان ولف-از جمله باوم گارتن و مایر-را مبنی بر اینکه«میتوان با تبدیل احکام زیبایی شناختی به احکام مفهومی و شناختی،آنها را در باب یک صنعت تصدیق کرد68»رد کرد،چراکه کانت معتقد بود در این صورت احکام مربوط به امر زیبا با احکام مربوط به امر خیر خلط میشوند و«براساس دیدگاه آنها نمیتوان ویژگی مختص احکام زیباشناختی را تبیین کرد»."