چکیده:
امام خمینی( با محیالدین در اصول عرفانی مشترکاند، ولی تفاوتهایی نیز دارند که مقاله به برخی تفاوتها بهصورت مختصر پرداخته است.از نظر هر دو، عارف برای وصول صحیح و کامل به حق، راهی جز جمع شریعت و طریقت و به خدمت گرفتن آنها برای نیل به حقیقت ندارد. بنابراین، در موارد مختلف و متعدد تأکید بر شریعت محمدی کردهاند. همان شریعتی که بهجهت نفوذ توحید در اصول و فروعش همة جنبههای عملی و قلبی انسان را در عرصة فردی و اجتماعی جهت الهی میدهد.شریعت اسلام بهخاطر اکمال، به همة ابعاد وجودی انسان پرداخته است و همة احکام در محور توحید تبیین و تفصیل شدهاند. بنابراین، مسائل اجتماعی و سیاسی عین دیانت محسوب میشود. بهجهت تأثیر ظاهر عمل در باطن سالک، عمل سیاسی یا اجتماعی علت عروج عارف یا سقوط اوست و رفتار سیاسی و اجتماعی انسان، وی را در مسیر اقتضای باطن عمل سیر میدهد. پس موحد واقعی با قوای حق تعالی و تبری از دشمنان او سیر الیالله را ادامه میدهد و در این مسیر، مظهر اسم عدل الهی شده و عدالت حق را در جامعه پیاده میکند و تکالیف انبیای الهی را که پس از هر دعوتی به جدال و مبارزه با طاغوت میپرداختند، به دوش میکشد. بر این اساس، در عین علم فقاهت و شریعت باید متخلق به اخلاق الهیه و تابع انبیا و اولیا و آگاه به زمان باشد.بنابراین، توحید امام توحید تربیتی است نه توحید صامتی که هیچ اقتضایی نداشته باشد. در توحید تربیتی، عارف میبیند و میداند که نتیجة اعراض از دنیا به تباهی کشیدن ملتهای اسلامی و باز کردن راه برای استعمارگران است. پس برپایی حکومت حق و عدالت اجتماعی را بزرگترین واجبات و از بالاترین عبادات میبیند.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، هرکس بداند آن طریقی که بر آن سلوک میکند عین حق است ـ زیرا سلوک از مرتبة آثار و ماهیت و کثرات بهسوی افعال و از آن بهسوی اسماء و صفات و از آن بهسوی ذات صورت میگیرد و جمیع اینها مراتب حق هستند و حق در این مراتب ظاهر است و موجود و معدودی نیست مگر او ـ شناخته است امر را آنگونه که باید و دریافته است سلوک و سفرش در حق واقع میشود و اینکه حق است که مسافر و سالک است در مراتب وجود نه غیرحق.
حضرت امام نیز در آثار خود در بیان وحدت حقیقی و وجود صرف الهی از این مثال استفاده کرده است 583 و وجود حق را همچون آب دریا میداند که بهصورت امواج گوناگون از کوچک به بزرگ و بلند و پست، از روی دریا برمیخیزد و انسان خیال میکند که آب چیزی و موج چیز دیگری است و در واقع آب دریا و موجهای آن، یک حقیقت و یک شخص بیش نیست و بقیة تکثرات، وهم را به گمراهی میکشاند.
666 فصل دوم: ظهور مبانی عرفان ناب اسلامی در اندیشه و عمل با توجه به آنچه از مباحث هستیشناسی و انسانشناسی مطرح است، ساختمان فکری و شالودة اندیشة عرفانی در این دو حوزه نزد دو عارف محقق و مقرب به درگاه قدس، مشابه است، ولی در جزئیات اختلافهایی وجود دارد که دقت در آن، توحید حضرت امام خمینی( را پررنگتر و متعالیتر مینمایاند."